كاري از وب هميشه بزرگ .:.هابي نت .:.

به نام خداوند بخشنده مهربان

.:. اين سايت اصلا قصد توهين كردن به عزيزان با نژاد هاي مختلف را ندارد و صرفا به خاطر شاد شدن شما بوده است..:.

مجموعه جوكهاي فارسي كاري وب هميشه بزرگ هابي نت

 

1اگر دلت گرفته , اگر دلت هواي ديگه داره.اگر دلت ميخواد منفجر بشه به خاطر اينه كه چاهت پر شده بايد سريعا تخليه چاه خبر كنيم.


2فرق هند با ايران چيه؟توي هند گاوها محترمند توي ايران محترم ها گاون.


3ترکه تو دستشوئی بوده پسرش زنگ میزنه میگه بابا کجائی ؟ترکه میگه یه جاییم.پسرش میگه مامان گفت نهار نداریم هرجاهستی همونجا یه چیزی بخور.


3يه بنده خدا به شكمش ميگه :اخه من تا كي كار كنم تو لعنتي بخوري؟شمكش ميگه ميخواي من كار كنم تو بخوري.


برروي سنگ سفيدي نشسته بودم وآمدنت را به انتظار ميکشيدم وبادآمدنت را به گوشجان نواخت وتوآمدي پاهايم لرزيدوصورتم سرخ شدوآنگاه سيفون راکشيدم وتورا آببرد
 


عشق رو اد كن . غم رو دليت كن . دروغ رو هك كن . از معرفت كپي بگير . برام اف بذار . و اين اس ام اس رو واسه عزيزترينت سند كن


ديروز : از پذيرفتن خانم هاي بدحجاب معذوريم!!! امروز: از پذيرفتن خانم ها، با شلوار کوتاه معذوريم!!! فردا : خواهشا با شلوار وارد شويد


خوشبخت ترين پسر كسيست كه اولين عشق يه دختر باشد و خوش بخت ترين دختر كسيست كه اخرين عشق يك پسر باشد


اون كسي كه الفبا رو اختراع كرد يه اشتباه بزرگ كرد . بين i و u فاصله انداخت . ولي در عوض اون كسي كه كيبورد رو اختراع كرد اين مشكل رو حل كرد


از جلو دادن براتون راحت تره يا از عقب دادن ؟؟؟؟؟؟؟
سازمان نظر سنجي شركت واحد جهت ارائه بليط


مي دوني شباهت ابگوشت با اتوبوس چيه ؟تو هر دو تاش گوشتاش ته واي ميستن


پسري بودم كه اسم نداشت بادختري اشنا شدم كه وجود نداشت به شهري رفتم كه ادم نداشت به رستوراني رفتم كه غذا نداشت باقاشق چنگالي غذا خوردم كه دسته نداشت غذاي خوردم كه مزه نداشت ولي خدا وكيلي سركار گزاشتن تو خيلي مزه داشت.


يه روز يه پسره عاشق يه دختري ميشه ولي دختره نامرد و پست عوضي رفت با يكي ديگه عقده هاشو خالي كنه.اين پسره همه از فرط عصبانيت به خود 2 ميل بنزين تزريق كرد.وقتي مي فهمن سريع مي برنش بيمارستان.بعد از يه مدتي دختره پرو مياد عيادتش اون پسره همه قاط ميزنه چاقو ور مي داره دنبالش اين بدو اون بدو بالاخره توي يه كوچه گيرش مياره .چاقو رو مي بره بالا بزنه سر جاش خشك ميشه.بعد معلوم ميشه بزنين تموم كرده.


از ترکه مي پرسن پرچم دزدان دريايي چه معني داره ؟ مي گه : خوردن کله پاچه تو دريا ممنوع


يه روز يه رشتيه با يه ترکه با يه تهرانيه با يه امريکاييه با يه ابادانيه با يه اصفهانيه با يه مکزيکيه با من تصميم گرفتيم بذاريمت سر کار


الهي تو خورشيد بشي و من زمين تا سالي يک بار من دور تو بگردم و سالي 365 روز تو دور من بگردي


گرگه ميره در خونه‌ي شنگول و منگول در ميزنه ميگه من مادرتونم. پي نوکيو ميآد در رو باز ميکنه ميگه ببخشين از اينجا رفتن!


يه تيكه آهن محكم روي پاي يه اصفهاني ميفته داد ميزنه ميگه آااااااااااااخ كفشم


تركه با كُت وزير شلواري تو خونشون نشسته بوده. ازش مي‌پرسند: واسه چي تو خونه كت پوشيدي؟ ميگه: آخه شايد مهمون بياد! ميپرسن: پس چرا ديگه زير شلواري پوشيدي؟! ميگه: خوب شايد هم نياد


اگه فکر کردي بري قيد چشاتو ميزنم
اگه فکر کردي ازت به اسوني دل ميکنم
براي اولين بار تو عمرت يه فکر درست کردي!!!!
 


امشب ميخوام طي يه عمليات شهادت طلبانه
.......

.......

......

فدات شم


فناوريه نيروي هسته اي و پيروزي غرر افرين دانشمندان توانمند در زمينه ي بهره برداري صلح اميز از انرژي هسته اي رو بيخيال!
خودت چطوري؟


با خودم عهد بستم بار ديگركه تورا ديدم،بگويم از تودلگيرم. ولي باز تو را ديدم و گفتم : بي توميميرم تقديم به عشقم..............................البته قابل توجه تموم دوستان من عاشق نيستما اين يه افه


شاگردي از استادش پرسيد:" عشق چست؟ "
استاد در جواب گفت: " به گندم زار برو و پر خوشه ترين شاخه را بياور. اما در هنگام عبور از گندم زار، به ياد داشته باش که نمي تواني به عقب برگردي تا خوشه اي بچيني! "
شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتي طولاني برگشت. استاد پرسيد: "چه آوردي؟ "
و شاگرد با حسرت جواب داد: " هيچ! هر چه جلو ميرفتم، خوشه هاي پر پشت تر ميديدم و به اميد پيدا کردن پرپشت ترين، تا انتهاي گندم زار رفتم ."
استاد گفت: " عشق يعني همين! "
شاگرد پرسيد: " پس ازدواج چيست؟ "
استاد به سخن آمد که : " به جنگل برو و بلندترين درخت را بياور. اما به ياد داشته باش که باز هم نمي تواني به عقب برگردي! "
شاگرد رفت و پس از مدت کوتاهي با درختي برگشت . استاد پرسيد که شاگرد را چه شد و او در جواب گفت: " به جنگل رفتم و اولين درخت بلندي را که ديدم، انتخاب کردم. ترسيدم که اگر جلو بروم، باز هم دست خالي برگردم."
استاد باز گفت: " ازدواج هم يعني همين!!


به شيشه گفتم 'دوستت دارم' شکست، به گل گفتم 'دوستت دارم' پژمرد. به دريا گفتم 'دوستت دارم' خشکيد. حالا به تو ميگم 'دوستت دارم'، هواي خودت رو دشته باش!!


حجت الاسلام قرائتي : دختر خوب دختريه که دوست نشه , دوست شد چي....؟ پارتي نره , پارتي رفت چي....؟ بوس نده بوس داد چي...؟ يه صلوات بفرستين


خبرنگارخارجي مياد تهران ميره مسجد ميبينه همه صف ايستادن واسه غذا ، ميگه مگه اينجا نماز نميخونن؟ميگن نماز ميخواي برو دانشگاه تهران،ميگه پس دانشجوها کجان؟ميگن اگه منظورت روشنفکرا و دانشمنداس برو زندان اوين. ميگه مگه دزدا رو نميبرن زندان؟ميگن زکي،پس مملکت رو که اداره کنه؟


من نمي دونم تو از سر کچل من چي ميخواي؟ مدام دارم از دست تو فرار ميکنم ولي هر جا ميرم تو هم مياي! پيش هزار تا متخصص رفتم ولي بازم فايده نداره! آخه تو عجب شپش سمجي هستي ها!؟


ميخوام بيام به ديدنت ? دلم واست تنگ شده ? اما حيف که بليط باغ وحش خيلي گرونه!


پليس ماشين مسافر کشي را که با سرعت در خيابان ميراند ، متوقف کرد و گفت : هشت تا مسافر داري و با اين سرعت هم ميراني راننده با عجله گفت : آخه اگه تندتر نرم ، اون سه نفري که توي صندوق عقبند خفه ميشند


سعي كن هميشه مثل پالاز موكت باشي شخصيتت كوبيده نشه و همواره رنگ خودت رو حفظ كني
 


از يکي ميپرسن گشنگي سخت تره يا عاشقي ؟ ميگه از قديم گفتن گشنگي نكشيدي كه عاشقي يادت بره ولي شما تا حالا تو خيابون دستشوئيت نگرفته كه جفتش يادت بره؟؟؟؟
 


چشمهاي تو مثل درياست... اجازه ميدي جورابامو توش بشورم؟


بسيجي ميخواست عروسک بخره به صاحب مغازه ميگه ببخشيد آقا قيمت اين خواهرمون چنده؟


جديدترين تقسيم بندي انسانها: 1پستانداران 2 پستانمالان 3 پستانخواران 4 لاپستانذاران 5 پستانليسان
 


جديد ترين رومان عاشقانه در قزوين
خسرو و فرهاد


يه قزوينيه توي صف آخر نماز جمعه بوده، تو سجده آخر، يه كم زودتر از بقيه بلند ميشه، ذوق ميکنه با هيجان ميگه: خدايا، به خاطر دو ركعت نماز، من مستحق اينه همه نعمت نيستم
 


يارو از اسارت ازاد ميشه ميگه: اي بابا اونجا انقدر بد بود همه مارو که گرفتن يا کردن يا کشتن !!!!!!!!! البته من که کشته شدم


الهي دارکوب توي ونت لونه کنه ، تا قدر عطوفت ير رو بدوني


جشنواره فيلم تخيلي رشت : 1) زن باوفا ?2) شب هاي بي اصغر آقا 3) خوش غيرت 4) حلال زاده 5) که سيمرغ بلورين هم برده : پسري که يک پدر داشت!!!


قزوينيه ميميره روحش به طرف سوراخ لايه ازن پرواز ميکنه


3چيز غير ممکن : 1تشخيص هويت در رشت 2 آدم شناسي در اردبيل 3شاليکاري در قزوين


يه سکه تو قزوين ميافته زمين آثار باستاني ميشه
 



ميگن قزوينيا همشون خوش شانسن. آخه شانس جرات نمي‌كنه بهشون پشت كنه
 



چرا اينقدر دولت پارتي بازي مي كنه تو روز مادر به مادرهاي خوب پاداش دادند و تونل رسالت هم افتتاح شد اما روز پدر نه پولي دادند نه..
 



اگر ديدي پيرمردي بر جواني تکيه کرده بدان *يرش تو کونش رخنه کرده !
اگر بعداز 24 ساعت ول نکرده بدان در اوج لذت سکته کرده !
 


ارمولکه از ديوار ميره بالا ميافته زمين اگه گفتيد چرا؟ چون يه دختر خانومي رو ديد ک ي رش راست کرد
 


رشتيه هر وقت ميرفت خواستگاري شلوارشو ميکشيد پايين به دختره ميگفت اين چيه دخترهم ميگفت ير بعد رشتيه ميفهميد که اين جندس تا يه روز ميره خواستگاري شلوارشو کشيد پايين به دختره گفت اين چيه دختره گفت دول بعد رشتيه پيش خودش گفت که اين
دختره فقط چيزه بچه ديده بعد با هم ازدواج ميکنند بعد ازدواج زنش ميگه ميدوني چرا اون روزکشيدي پايين گفتي اين چيه من گفتم دول رشتيه ميگه نه. زنش ميگه اين چيزي که من ديدم در برابر اونا دوله
 



قزويني ميميره سره خاکش چي توز حلقه اي پخش ميکنن
 


دختر رشتيه تو خيابون ميرفته يه هو يه پسره محکم بغلش ميکنه .دختره ميگه: ببين تا هزار ميشمارم اگه ولم نکني جيغ ميزنم .
 



به رشتيه ميگن اعضاي خانوادتو نام ببر، ميگه: صاايران، امرسان، موبايل، آمريكا!! ميگن: چي ميگي؟! رشتيه ميگه: آخه شما نميدوني؛ صاايران دختر كوچيكمه، هر روز بهتر از ديروز! امرسان دختر بزرگمه، زيبا جادار مطمئن! موبايل خانمه، كه هيچ وقت در دسترس نيست! آمريكا هم خودمم، كه هيچ غلطي نميتونم بكنم!
 


مسؤل خوابگاه دخترا همه دخترا رو جمع مي‌كنه، ميگه: ديشب يه مرد اومده بوده تو خوابگاه. همه ميگن: واااي... يكي ميگه: هه هه هه...! مسؤل خوابگاه ميگه: اينطور كه فهميديم اين مرده رفته بوده تو اتاق يكي از دخترا. همه ميگن: واااااي... يكي ميگه: هه هه هه...! مسؤل خوابگاه ميگه: تازه، يه كا..ت هم پيدا شده. باز همه ميگن: وااااااي... يكي ميگه: هه هه هه...! مسؤل خوابگاه ادامه ميده: ولي گويا اون كا..ت سوراخ بوده. همه ميگن: هه هه هه... يكي ميگه: واااااي!


قزوينيه داشته ترتيب يه بچه رو ميداده همون وقت پليس ميرسه)
(قزوينيه از ترس بيهوش ميشه تا به هوش مي ياد ميگه؟)
(من کيم...؟اينجا کجاست...؟کي اين بچه رو کرده)
 


شوهر رشتي به زنش مي گه تبريک مي گم بلاخره تو هم مادر شدي)
زن هم مي گه عيب نداره بالاخره تو هم يه روز پدر مي شي
 


دختره ميره ماه عسل برگشتني اين پاشو ميندازه روي اون پاش
اين پاش به اون پاش ميگه : چه عجب از اين ورا !


مشترك بي‌تربيت، چنانچه از تلفن همراهتان استفاده غيراخلاقي كنيد، گوشي را در باس...نتان فرو خواهيم کرد......در صورت تكرار از دكل مخابرات استفاده خواهد شد!
 


بچه به معلم ميگه : خانوم من از شما خيلي خوشم مياد .
معلم ميگه : من حوصله بچه مچه ندارم
بچه ميگه : خوب جلوگيري ميکني
 


قزوينيه ميره آزمايشگاه چند تا جنين تو الکل ميبينه ميگه : خانم 10تا از
اين کون ترشي ها به من بدين !
 


مادر به ناظم شکايت کرد که فرزندم درس نمي خواند. ناظم گفت : بچه اگر حرف گوش ندي مادرت را ميگايم ! مادر گفت : حرف گوش
نمي ده شما کاره خودتو بکن !!!
 


فرق کير و با تاکسي مي دوني ؟
بهت نمي گم تا اشتباه سوار بشي !
 


 حاجي هر شب مي گفت : حاجي اگه يه بار منو بکني انگار يه اسير آزاد کردي !
بعد از ??روز حاجي شاکي ميشه ميگه : بابا اين کسه يا اردوگاه اسرا !
 


يه خروسي ميره کونشو ميزاره تو اب سرد وميگه :من دوباره گوه ميخورم
مرغ سوخاري بکنم
 


نظام وظيفه اعلام کرد : از اين به بعد دختران هم بايد به سربازي بروند فقط دختران
حامله معاف هستند !
ترکه ميره جلوي دبيرستان دخترونه معاملشو در مياره ميگه :
فرم معافيت از خدمت رسيد !!!
 


زن رشتيه به شوهرش ميگه : وقتي تو نيستي همسايمون قزوينيه مياد ترتيب منو ميده ! شوهرش ميگه : ولش کن ديوونه اس وقتي که هم تو نيستي ترتيب منو ميده !!!
 


جايزه تبرك در قزوين ... يك سال استفاده رايگان از حميد ...!!!!


اون چيه كه اولش ك داره آخرش ر داره زيرش هم بخوابي حال ميده؟!!! واقعا منحرفي!! جواب:كولر
 


دوست رشتيه بهش مي گه چه بچه خوشگلي داري  مي گه حالا يک کاري براي ما کردي هي منت بذار


رشتيه ميره كلاس غيرت . شب زنش پاميشه بره دستشويي رشتيه ميگه كجا ميري زنه ميگه دارم ميرم دستشويي رشتيه ميگه بشين خودم ميرم


ترکه از کونش کپي ميگيره ميگن واسه چي؟ ميگه فردا ميرم قزوين ميترسم اصلش رو پاره کنن


يه رشتي يه كتاب مي نويسه اول كتابش براي احترام مي نويسه: تقديم به پدرم كه صميمي ترين دوست بابام بود


زن رشتيه مياد به رشتيه ميگه خيلي بي غيرتي. رشتيه ميگه چرا؟ زنه ميگه: يه مرتيكه سر چهارراه منو كرد تو همين جوري نشستي؟ رشتيه به غيرتش بر ميخوره با زنه بلند ميشن ميرن سر چهارراه. رشتيه ميبينه يه سيبيل كلفته اونجا وايساده به زنش ميگه اين كه اصغر اقا ست بابا بيا بريم اين ديونس منو هم چند بار تا حالا كرده


طريقه بله گفتن دخترها سر سفره عقد

عروس عادي : با اجازه بزرگترها بله (اين اصولا مثل بچه آدم بله رو ميگه و قال قضيه رو ميکنه.)

عروس لوس: بع..........له... (عروسهاي لوس رو بايد فقط سپرد به داماد و حجله...)

عروس زيادي مؤدب: با اجازه پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم، دايي جون، عمه جون،...، زن عمو کوچيکه، نوه خاله عمه شکوه، اشکان کوچولو، ... ، مرحوم زن آقاجان بزرگه ، قدسي خانوم جون ، ... ، ... (اين عروس خانوم آخر هم يادش ميره بگه بله واسه همين دوباره از اول شروع ميکنه به اجازه گرفتن ... !)

عروس خارج رفته: " با پرميشن از گريت ترهاي فامیل ... آو يس (اين هم بايد به سرنوشت عروس لوس برسه تا شايد آدم بشه)

عروس خجالتي: اوهوم

عروس پاچه ورماليده: به کوري چشم پدر شوهر و مادر شوهر و همه فک و فاميل اين بزغاله (اشاره به داماد) آره....
( وضعيت داماد کاملا قابل پيش بيني است)

عروس رشتي: اووو اگر اهالي محل موافقند بنده مخالفتي ندارم

عروس هنرمند: با اجازه تمامي اساتيدم، استاد رخشان بني اعتماد، استاد مسعود کيميايي، ...، اساتيد برجسته تاتر، استاد رفيعي، ... ، مرحوم نعمت ا.. گرجي ، شير علي قصاب هنرمند، روح پر فتوه مرحومه مغفوره مرلين مونرو، مرحوم مارلين ديتريش، مرحوم مغفور گري گوري پک و ... آري ميپذيرم که به پاي اين اتللوي خبيث بسوزم چو پروانه بر سر آتش
( تو که مادر منو **** اين ستاره ها يه حرف بدي بود که داماد به عروس زده بود ما هم سانسورش کرديم)

عروس داش مشتي: با اجزه بروبچس مُجلي نيست من که پايه ام ... (با عرض تشکر از داش اسي عزيز)

عروس زيادي مؤمن و معتقد: بسم ا.. الرحمن الرحيم و به نستعين انه خير ناصر و معين ... اعوذ با... منم شيطان رجيم يس و القرآن الحکيم .... الي آخر .... ( و در آخر ) نعم (دلم به حال داماد مفلوکِ خاک بر سر ميسوزه که احتمالا توي حجله عروس خانوم يه دور براش مفاتيح رو ختم ميکنه تا بعد ... استغفر ا...)

عروس فمنيست: يعني چي؟! چه معني داره همش ما بگيم بله ... چقدر زن بايد تو سري خور باشه چرا همش از ما سؤال ميپرسن ! ... يه بار هم از اين مجسمه بلاهت (اشاره به داماد) بپرسين ... (اصولا اين قوم فمنيست جنبه ندارن که بهشون احترام بذارن و يه چيزي ازشون بپرسن ... فقط بايد زد تو سرشون و بهشون گفت همينه که هست ميخواي بخواه نميخواي هم XXX لقت)
 


پرايده داشته از بغل فلكس قورباغه ايه رد ميشده، ازش ميپرسه: داداش، چشمات چرا زده از حدقه بيرون؟! فلكسه ميگه: اگه موتور تورم درمياوردن ميچپوندن به ماتحتت، چشمات ميزد از حدقه بيرون!


تهرونيه با زنش دعواش ميشه، خلاصه بعد از يك ساعت داد و بيداد و دعوا و مرافعه و اجرای مراسم سنتی چينی سر هم خورد كردن، يهو زنه ميگه: اصلاً من ميرم رشت و شروع ميكنه جمع كردن اسباباش! مرده كف ميكنه. ميگه: خوب حالا چرا رشت؟! زنه ميگه: آخه شنيدم اونجا واسه چيزی كه من يك عمر به تو مجانی دادم، بهم شبی بيست هزار تومن ميدن! مرده هم تا اينو ميشنوه، جنگی شروع ميكنه چمدونشو ميبنده و ميگه منم ميام!! زنه ميگه: تو نكبت ديگه واسه چی ميخوای بيای؟! مرده ميگه: ميخوام ببينم تو با سالی چهل هزار تومن چطور ميخوای زندگی كنی؟!!


3 زنه ميره كفاشی، ميگه: آقا يك كفش ميخوام پشتش باز باشه، جلوش هم منگوله داشته باشه، خيلی هم گرم باشه. كفاشه يك نگاهی بهش ميكنه، ميگه: خانم يهو بيا پاتو بكن تو كون من!
 


 تركه و كرده قرار ميگذارن همديگه رو بكنن. اول تركه ميكنه، كارش كه تموم ميشه يهو خجالت ميكشه، سرشو ميندازه پايين. كرده مياد جلو بغلش ميكنه، بهش ميگه: سرتو بگير بالا پهلوان... كان مرد كردی!


 رشتيه مياد خونه، ميبينه زنش لخت رو تخت خوابيده. ميگه: خانم جان، باز تو چرا لختی؟! زنش ميگه: آخه لباس ندارم! رشتيه شاكی ميشه، ميره در كمد رو باز ميكنه، شروع ميكنه شمردنه لباسا: اين يك پيرهن... اين دوتا... اين سه تا...اصغرآقا برو اونور...اين چهار تا... اين پنج تا!


 يزديه داشته لباساشو اتو می‌كرده، زنش از تو آشپزخونه داد ميزنه: داری چيكار مكنی؟ يزديه ميگه: مگه كوری زن؟! ‌دارم اتو می‌كنم. زنه ميگه: حالا چرا اتو می‌كنی؟ بيا ايتو بكن!
 


زن اصفهانيه داشته تو حياط خونه با بچش بازی می‌كرده، هی مينداختتش بالا ميگرفتتش،‌ می‌گفته: اين دودول چند تومنس؟! اين دودول ده تومنس...اين دودول صد تومنس! درهمين حين يك جاهله داشته از اونجاها رد ميشده، از تو كوچه داد ميزنه: آبجی شوما كه قيمت دستتونس، بيا يك نگاه به مال ما بكن ببين چند ميارزه!!!



8 تركه نشسته بوده تو قهوه‌خونه داشته چايی ميخورده، يهو ميبينه يك مگسی پرواز كنان از لای روپوش خانم ميز روبرويی وارد مركز ثقل زنه ميشه! بعد يك مدت ازونجا درمياد صاف مياد ميفته تو چايی تركه! تركه خيلی شاكی ميشه،‌ داد ميزنه: پدر سگ مادر قحبه! كس‌تو يجا ديگه می‌كنی، غسل‌تو توی چايی ما؟!


 تركه زن ميگيره،‌ منتها هيچ رقم قانون بازی رو بلد نبوده! خلاصه ميره پيش باباش ميگه: ‌بابا من امشب چه غلطی بكنم؟! باباهه مياد فلسفی بازی دربياره،‌ ميگه: هيچ نگران نباش! وقتی رفتين تو اتاق، اول هركار خانمت كرد تو هم بكن،‌ بعد از يك مدت جو ميگيردت ‌خودت ميفهمی بايد چيكار كنی! خلاصه شب ميشه و عروس و داماد ميرن تو حجله. زنه لخت ميشه، تركه يك نگاه می‌كنه، زود لخت ميشه. بعد زنه می‌خوابه رو تخت، تركه هم زود ميره می‌خوابه رو تخت. زنه پاهاشو وا ميكنه،‌با عشوه ميگه: آااااه جونی! تركه هم پاهاشو وا ميكنه،‌ ميگه: آااااه جونی! زنه ميبينه اين بابا حاليش نيست، ميگه بگذار ديگه حسابی تحريكش كنم. يك بالشو ورمی‌داره ميگذاره لای پاش می‌غلطه به چپ. تركه هم يك بالشو ورميداره می‌گذاره لای پاش می‌غلطه به راست! زنه شاكی ميشه، پاميشه لباساشو ميپوشه كه بره. تركه می‌پرسه: كجا ميری عزيزم؟ زنه ميگه: ‌دارم ميرم يكی رو از سر كوچه پيدا كنم، ‌تق جفتمون رو بگذاره!



0 بچهه مياد خونه، باباش ميبينه انگشت دستش همينطوری راست واستاده! ميگه: اين چه وضعيه؟ بچهه ميگه: امروز تو آزمايشگاه داشتيم يه ماده شيميايی می‌ساختيم، انگشتم خورد بهش، ازون موقع همين جور راست واستاده! باباهه ميگه: ببين باباجون، اگه فردا يه شيشه كوچولو از اون ماده برام بياری صد تومن بهت ميدم. بچهه هم از خدا خواسته فردا يه شيشه از اون ماده بلند ميكنه و مياره برای باباش. قرار ميشه صد تومن رو فردا باباش بگذاره زير بالشش. خلاصه بچهه فردا پاميشه، يك هزار تومنی زير بالشش پيدا می‌كنه! خوشحال ميره پيش باباش، ميگه: اين كه هزار تومنه؟ باباهه ميگه: صد تومنش رو من دادم، نهصد تومنش انعام مامانه!
 



1 يك جناب یُبسی زن می‌گيره، شب ميرن تو حجله، يارو مياد آقا بزرگ بازی درمياره،‌ ميپرسه: عزيزم، ‌مامانت سفارشهای لازم رو بهت كرده؟! دختره كه دوزاريش نيافتاده بوده، ميگه: آره عزيزم، ولی بين خودمون باشه، اين مامان من اونقد امله كه من ترجيح ميدم روشهای هميشگی خودم رو حفظ كنم!
 



2 تو زمستنون سه نفر رفته بودن طرفای تجريش، باهم ‌داد می‌زدن: برف پارو می‌كنيم... بعد يك مدت خسته ميشن،‌ ميگن بيايم هركدوم فقط يك كلمشو بگيم كه صرفه‌جويی شه! اولی داد ميزنه: بــرف... دويم داد می‌زنه: پـــارو... سومی داد می‌زنه: مــی‌كـنـیـم! بعد يك مدت يك پيرزنه سرشو از پنجره درمياره بيرون، ميگه: ننه يك دقيقه بيا اينجا. جماعت خوشحال ميشن، ميرن جلو پنجره،‌ پيرزنه ميگه: نه ننه...شما دو تا نه، فقط سوميتون!
 



3 تركه ميره دكتر، از دكتره ميپرسه: آقای دكتر، فكر می‌كنی من صد سال زندگی كنم؟! دكتره ميگه: خوب بستگی داره. تركه می‌پرسه: يعنی چی آقای دكتر،‌ به چی بستگی داره؟ دكتره ميپرسه: ‌ببينم تو سيگار ميكشی؟ تركه ميگه: نه. دكتره می‌پرسه: عرق می‌خوری؟ تركه ميگه: نه بابا آقای دكتر، اين حرفها چيه؟‌! دكتره می‌پرسه: ترياك می‌كشی؟! تركه ميگه: نه بابا ترياك چيه؟! دكتره ميپرسه: خانوم بازی می‌كنی؟ تركه ميگه: نه بابا زشته آقای دكتر! دكتره می‌پرسه: ببينم جلق چی؟ جلقم نمی‌زنی؟! تركه سرخ ميشه، ميگه: نه آقای دكتر، من غلط بكنم! دكتره شاكی ميشه،‌ ميگه: پس آخه كس‌خل ميخوای صد سال زنده باشی چه گهی بخوری؟!
 



4 يارو تو انتخابات كانديد ميشه، بعد كه رايها رو ميشمرن، ميبينه سه تا رای آورده. شب ميره خونه، خانومش در جا يكی می‌خوابونه تو گوشش، ميگه: ميدونستم پای يك زنه ديگه هم وسطه!
 


 تو يكی از دهات قزوين، ملت برای بار اول يه ميوه انجير پيدا می‌كنن. خلاصه سر در نميارن چه موجوديه، ميبرنش پيش ملای شهر، ميپرسن اين چيه؟ ملاهه يك نگاهی به انجيره ميكنه، ميگه: بالام جان من بايد يك مقدار تحقيقات رو اين بكنم، فردا بياين جوابشو بهتون بدم. ملت ميرن دنبال كار و كاسبيشون، فردا برميگردن، ميپرسن: خوب ملا بالاخره اين يارو چيه؟ ملا ميگه: بالام جان، شيره بوده مالاندن...يك كمی گردالاندن...خشخاش توش پاشاندن...چوب به كونش نشاندن...تازه شده گلابی!
 



 قزوينيه توی يكی ازين محله‌های پرت، كنار يك درخت تق يكی از اين بچه رديفارو می‌گذاشته، يهو اماكن و نيروی انتظامی و پليس 110 همه محاصرش می‌كنن! قزوينيه داد ميزنه: بالام جان چه خبره؟! هولم كرديد گذاشتم به كان بچه مردم؟!
 



 تركه شب از خواب پاميشه، پاهايی كه از لحاف اومده بيرون رو ميشماره،‌ ميبينه شيش تاس! هول ميشه، پاهای خودش رو جمع ميكنه،‌ دوباره ميشمره،‌ بعد با خيال راحت ميخوابه!
 



شباهت زن و تقويم چيه؟! دوتاشون وقتی قرمزن تعطيلن!


 شباهت زن حامله و نون سوخته چيه؟! سر هر دوتا دير كشيدن بيرون!


قزوينيه ميره تهران پيش رفيقاش، رفيقاش هم همه جور بساطی براش جور ميكنن، از عرق و فيلم سوپر و ترياك و... آخر شب هم يه جنده باحال براش ميارن تا صبح حال كنه! بعد از يه مدتی رفيق قزوينيه ميره قزوين، قزوينيه هم سنگ تموم ميگذاره، براش همه چيز جور ميكنه و آخر شب هم ميره بيرون كه يه كون باحال براش گير بياره ولی هرچی ميگرده،‌ چيزی پيدا نميكنه،‌آخر ور ميداره يه پير مرد ترياكی لاغر مردنی كچل رو مياره، ‌رفيقش ميگه: بی‌معرفت، اين چيه ور داشتی آوردی؟! قزوينيه ميگه: بالام‌جان شرمنده، شب جمعه بود، هيچی گير نميومد! اينم داييمه با كلی خواهش و التماس آوردمش!


 خرگوشه تو جنگل ميمونه رو ميبينه ميگه: به به آقا ميمونه! چی كارا ميكنی؟! ميمونه ميگه: هيچی! اين ورو نگاه ميكنيم، اون ورو نگاه ميكنيم،‌ آقا شيره رو ميكنيم! اين حرف ميرسه به گوش شيره، ميگه: الان ميرم دهنش رو ميگام! ميره پيش ميمونه ميگه: به به آقا ميمونه! چی كارا ميكنی؟! ميمونه ميفهمه هوا پسه، ميگه: هيچی قربان، ‌اينورو نگاه ميكنيم،‌ اونور رو نگاه ميكنيم،‌ كس ميگيم!
 


از تركه ميپرسن: نظرت در باره دوران نامزدی چيه؟ ميگه: ای بابا! مثل اينه كه بابات برات دوچرخه بخره ولی نگذاره سوارش بشی!


تركه هر شب خواب مدونا رو ميديده،‌ ولی تا ميومده ترتيبش رو بده از خواب ميپريده! ميره دكتر ماجرا رو تعريف ميكنه، دكتره ميگه: مشكلی نيست، اين قرصها رو برات مينويسم، ازين به بعد ديگه ازين خوابا نميبينی. تركه ناراحت ميشه، ميگه: نه آقای دكتر! بی زحمت يه دوايی به من بدين كه از خواب نپرم و بتونم كارم رو بكنم! دكتره هم يه دوايی براش مينويسه و يارو ميره. فرداش تركه شاكی برميگرده مطب دكتره، دكتره ميپرسه: ديشب چی شد؟ بالاخره كارتو كردی؟! تركه شاكی ميگه: آقای دكتر توام با اين دوا نوشتنت! ديشب آرنولد اومده بود به خوابم ميخواست ترتيبم رو بده، هر كاری كردم نتونستم بيدار شم!


جاهله داشته از خيابون رد ميشده، يهو پاش پيچ ميخوره ميفته رو يك زنه، همونجا دراز به دراز ولو ميشه. زنه هی تقلا ميكنه از زيرش بياد بيرون، زورش نميرسه، جيغ ميزنه: پاشو مرتيكه نكبت، هيكلت رو از رو من جمع كن! جاهله هم ميگه: نميشه آبجی، تا پليس نياد كروكی بكشه، من تكون نميخورم!

كابويه تو صحرا گير كرده بوده داشته از گرسنگی ميمرده،‌ با خودش ميگه من اينجا زنده برم بيرون خيليه،‌ كير ميخوام چی كار؟! چاقو رو در مياره كه كيرش رو ببره، يه دفعه يه صدايی از آسمون مياد: هی جو! من جای تو بودم بيشتر فكر ميكردم! يارو پيش خودش ميگه: راست ميگه، بالاخره مردی گفتن، چيزی گفتن!دو سه روز ميگذره ديگه گرسنگی خيلی بهش فشار مياره، بازم ميخواد كيرش رو ببره كه بازهمون صدا مياد. دوباره منصرف ميشه. چند روز ميگذره ديگه داشته ميمرده از گرسنگی،‌ مهلت نميده كه صداهه چيزی بگه، كيرش رو ميكنه و ميخوره! بعد صداهه مياد كه: كس خل! مگه نگفتم بيشتر فكر كن؟! حداقل ميگذاشتی شق ميكردی كه دو وعده بخوری!
 


ميدونی فرق كير خر با اتوبوس دو طبقه چيه؟!...نه؟! پس بپا اشتباه سوار نشی!


تهرانيه و تركه و رشتيه داشتن در باره دختراشون با هم حرف ميزدن، تهرانيه ميگه: من دو هفته پيش تو جيب دخترم سيگار پيدا كردم، تا اون موقع اصلاً خبر نداشتم كه دخترم سيگار ميكشه. رشتيه ميگه: ای بابا! من اون هفته توكيف دخترم قوطی ودكا پيدا كردم! تا اون موقع اصلاً نميدونستم كه دخترم عرق ميخوره!! تركه ميگه: بابا اينا كه چيزی نيست! من ديشب تو كيف دخترم كاپوت مصرف شده پيدا كردم! تا اون موقع اصلاً نميدونستم كه دخترم كير داره!
 



دختره تو مهدكودك از خانوم مربيش ميپرسه: خانوم محمدی، دختر هيجده ساله بچه دار ميشه؟! مربيه ميگه: آره. دختره هم سرشو تكون ميده ميره پی بازيش. بعد از ده دقيقه دوباره مياد ميپرسه: دختر چهارده ساله چی؟! معلمه تعجب ميكنه ميگه: آره شايد بشه، واسه چی ميپرسی؟ دختره ميگه: همينجوری، و ميره پی بازيش. يك ربع بعد دوباره برميگرده، ميپرسه: بچه پنج ساله چی، بچه دار ميشه؟! معلمه كف ميكنه، ميگه: نه عزيزمن، تو اصلاٌ با اين حرفها چيكار داری؟! يهو يكی از پسرا از عقب داد ميزنه: ديدی بچه ننه! نگفتم خطری نداره؟!
 


زنه هنرپيشه بوده، به شوهرش ميگه: ديدی وقتی تو فيلم خودم رو زدم به مردن،‌ چطوری همه داشتن گريه ميكردن؟! يارو ميگه: آره، آخه ميدونستن كه واقعا نمردی!
 



قزوينيه داشته تو خونش ترتيب بچهه رو ميداده،‌ بچهه هم حين عمل داشته با گلهای قالی بازی ميكرده. ‌قزوينيه شاكی ميشه،‌ ميزنه تو سر بچه ميگه: بالام جان، دل به كار بده!
 


استاد زيست شناسی داشته آلت جنسی مرد رو توضيح ميداده، ميگه: اين آلت مثل زايده ايست كه به بدن مرد چسبيده، جاسم جان لطفاٌ بيا اينجا برای كلاس تشريح كن. جاسم خان هم كه از قضا عرب بوده مياد پای تخته و ميكشه پايين. استاده يك نگاهی ميكنه، ميگه:...بله همونطوری كه گفتم، جاسم زايده ايست كه به اين آلت چسبيده!
 


رشتيه نفس زنان مياد خونه، به زنش ميگه: خانم جان چه نشستی كه به هركی كه پنج تا بچه داشته باشه، يك پرايد مجانی ميدن! زنش ميگه: مرد مگه زده به سرت؟! ما كه سه تا بچه بيشتر نداريم! رشتيه ميگه: خانم جان، از شما چه پنهون...من دو تا بچه هم از صغرا خانوم، طبقه پايينی دارم! الان ميرم ميارمشون. خلاصه ميره دو تا بچه‌ها رو مياره، وقتی برميگرده ميبينه دو تا از بچه‌هاش نيستن. از زنش ميپرسه: خانم جان، ياسر و علی كجا رفتن؟ زنش ميگه: والله تو كه پايين بودی، هوشنگ خان اومد بچه‌هاشو برد!


عربه ميخواسته بره دوبی، موقع تفتيش تو فرودگاه دست مامور گمرگ ميخوره به كيرش. يارو اهل بخيه بوده فكر ميكنه عربه داره دلار خارج ميكنه، ميگه بگذار يوخده تيغش بزنيم. يك چشمك به عربه ميزنه، ميگه: حاج آقا، عرضه؟! عربه ميگه: نه ولك، طوله!!!


زنه ميره پيش كشيش محلشون، ميگه: پدر من يك مشكل بزرگ دارم! كشيشه ميگه: مشكلت چيه فرزندم؟ زنه ميگه: پدر من دو تا طوطی ماده دارم كه فقط بلدن يك جمله بگن، اونم اينه كه: ‹سلام، ما دو خيلی حشرييم! ميخواين با هم يك حالی بكنيم؟!!› من هركار از دستم برميومده كردم، ولی اين دوتا اين عادتشون رو ترك نميكنن. كشيشه كف ميكنه، ميگه: والله راه حلی به ذهنم نميرسه، ولی من يك دوستی دارم كه چندتا پرنده داره، شايد اون بتونه مشكلت رو حل كنه. خلاصه كشيشه ميره با دوستش مشورت ميكنه و قرار ميشه كه طوطيا رو بيارن بگذارن تو قفس طوطی نر دوستش كه يارو بهش ياد داده بوده انجيل بخونه و خيلی پرهيزكار بوده، بلكن طوطيای خانم به راه راست برگردن! خلاصه طوطيا گمراه رو ميگذارن تو قفس طوطی پرهيزگار، طوطی لاشيا ميبينن گوشه قفس يك طوطی نشسته با عينك ته استكانی داره با صدای بلند انجيل ميخونه! خلاصه كف ميكنن ولی به روی خودشون نميارن و دوباره شروع ميكنند همون جمله هميشگيشون رو تحويل ميدن كه: سلام، ما دو خيلی حشرييم! ميخوای با هم يك حالی بكنيم؟! اينو كه ميگن، طوطی نره انجيلش رو ميبوسه آروم ميگذاردش زمين، يك نگاهی به بهشون ميكنه، ميگه: سبحان الله! بالاخره خدا دعاهامو مستجاب كرد!
 


ببه قزوينيه ميگن زن رو تعريف كن، ميگه: بالام جان، زن حجميست زائد كه فضای اطراف كان رو اشغال كرده!
 


زنه ميره دكتر زنان، ميگه: آقای دكتر اين شوهر من يك بند نق ميزنه كه تو خيلی گشادی، شما لطفاٌ منو يك معاينه كنيد بهش بگيد بيخود حرف نزنه! خلاصه زنه آماده ميشه و دكتره ميره يك نگاه ميكنه، ميگه: اَااه! خوب بيچاره شوهرتون حق داره!.... بيچاره شوهرتون حق داره!! زنه خيلی ناراحت ميشه، ميگه: آقای دكتر، حالا حتماٌ بايد دوبار ميگفتين؟! دكتره ميگه: خانم به خدا من يك بار گفتم... دفعه دوی انعكاس صدام بود!
 


رشتيه يك پول قلنبه مياد دستش، تصميم ميگيره يك كاسبی اساسی راه بندازه. خلاصه ميره سی مليون تومن شورت زنونه ميخره، بار تريلی ميكنه ميبره تهرون، شروع ميكنه فروختن، و بعد يك مدت كارش اساسی ميگيره. بعد از دو سه ماه، زنگ ميزنه به زنش ميگه: خانم جان، پاشو بيا اينجا ببين من با اينهمه شورت چه غوغايی كردم! زنش ميگه: هنر كردی! تو پاشو بيا اينجا ببين من اينجا بدون شورت چه غوفايی كردم!
 


تركه ميره دكتر، ميگه: آقای دكتر، اين كير ما چندوقته خيلی درد ميكنه! دكتره ناراحت ميشه، ميگه: عزيز من، اين چه طرز صحبت كردنه؟! آخه قباحت داره! نگو كيرم، بگو عضوم. تركه يك نگاهی به دكتره ميكنه، ميگه: آقای دكتر يك مرتبه بفرماييد كه ما دوساله تو كتابخونه محل كيريم ديگه!


 قزوينيا به برادرزن ميگن: نون زير كباب!
 



تركه زن ميگيره، شب اول تو حجله تا ميان مشغول شن يهو عروس سكته ميكنه ميميره! تركه خيلی ناراحت ميشه، ميگه: بابا اينكه نشد، اينهمه خرج كرديم و حالا يك دور هم نكنيم خيلی ستمه! ميكنيم، به ملت ميگيم بعد از كار مرد! خلاصه مشغول ميشه، همچين كه نوك كار فرو ميره يهو زنه شكه ميشه و بلند ميشه ميشينه. تركه ميزنه تو سرش شروع ميكنه بلند بلند گريه كردن! عروسه ميگه: بابا من زنده شدم، بايد خوشحال باشی، چرا گريه ميكنی؟ تركه وسط همون گريه زاريش، ميگه: بابام! عروسه ميگه: بابات چی؟ باز تركه ميكوبه تو سرش، ميگه: بــــابـــام! عروسه ميگه: خوب بابات چی؟! تركه ميگه: اگه ميدونستم نميگذاشتم بميره!
 


يك قمری با يك بلبل ازدواج ميكنن، اسم بچشون رو ميگذارن: قُنبل!
 


تركه رو به جرم سرقت محاكمه ميكنند، ميگن طبق حكم شرع بايد يك دستشو قطع كنيم. ميان دست راستشو قطع كنند، ميبينند روش با خال كوبی نوشته: مرگ بر آمريكا! ميگن اين دستو كه نميشه قطع كرد... ميرن دست چپش رو قطع كنند، ميبينن نوشته: مرگ بر اسرائيل! ميگن ای بابا اين دستم كه صلاح نيست قطع شه. خلاصه هرجاشو ميان قطع كنند، ميبينن يك شعار انقلابی روش خال كوبی شده، تا اينكه ميرسن به كير تركه، ميبينن روش نوشته: جاكوزی! ميگن: كس خل نگاه كن چی نوشته! همينو ببرين! يهو تركه ميگه: جناب سروان دست نگه داريد! اين وقتی خوابيدس اين ريختيه، وقتی پاشه ميشه نوشته جنگ جنگ تا پيروزی!


دختره ميره پيش كشيش محلشون، ميگه: پدر من گناه كردم! كشيشه ميگه: چيكار كردی فرزندم؟ دختره ميگه: من به يك مرد گفتم كس عمت! كشيشه ميگه: آخه برای چی؟ دختره ميگه: آخه دستشو گذاشته بود رو پام. كشيشه دستشو ميگذاره رو پای دختره، ميگه: اينطوری؟ دختره ميگه: آره پدر. كشيشه ميگه: دخترم آخه آدم كه واسه همچين كاری به كسی نميگه كس عمت! دختره ميگه: آخه پدر بعد اونيكی دستشو گذاشت رو سينم. كشيشه دستشو ميگذاره رو پستونای يارو، ميگه: اينجوری؟ دختره ميگه: آره پدر. كشيشه ميگه: ولی آخه اينم دليل نميشه كه آدم به بنده خداوند بگه كس عمت! دختره ميگه: آخه بعد لباسامو دراورد. كشيشه لباسای دختره در مياره، ميگه: اينجوری؟ دخره ميگه: آره پدر. كشيشه ميگه: واسه اينكار هم آدم به برادر دينيش نميگه كس عمت! دختره ميگه: آخه بعد اونكاری كه تو ده فرمان خداوند ممنوع كرده زن و مرد نا محرم باهم بكنند رو با من كرد! كشيشه ميگيره ترتيب دختره رو دستتاٌ ميده، ميگه: اين ريختی؟! دختره ميگه: بعله پدر. باز كشيشه ميگه: ولی آخه اين هم دليل نميشه كه آدم به يكی از اشرف مخلوقات بگه كس عمت! دختره ميگه: ولی پدر، آخه طرف ايدز داشت! كشيشه ميگه: ای كس عمش!
 



آخونده داشته ترتيب يك بدبختی رو ميداده، يهو منكرات ميريزن، ميبرنشون دادگاه ويژه روحانيت. خلاصه دادگاه تشكيل ميشه و آخری قاضيه حكم ميكنه كه آخونده بايد بيست ضربه شلاق بخوره، اونيكی صد و بيست ضربه! اون بدبختی كه كونش گذاشته شده بوده شاكی ميشه، ميگه: حاج آقا! اين مرتيكه ترتيب مارو داده، چرا من بايد شيش برابر شلاق بخورم؟! قاضيه ميگه: حكم تو بيست ضربش مال عمل لواطه، صد ضربش بخاطر پشت كردن به روحانيت!
 



يك بابايی كيرش خيلی بزرگ بوده (بزرگ تر ازين حرفها!) بهش ميگن تو فلان جنگل استراليا يك قورباغه هست، كه اگه بتونی ازش يك سوال بپرسی كه بگه نه، واسه هر يك نه پنج سانت كيرت كوتاه ميشه. خلاصه يارو با هزار بدبختی و مصيبت خودشو ميرسونه به قورباغهه، ازش ميپرسه: خاله قورباغه، زن من ميشی؟! قورباغهه ميگه: نه و يهو كير طرف پنج سانت كوچيك ميشه. يارو يك نگاه ميكنه، ميبينه هنوز خيلی بلنده، باز ميرسه: خاله قورباغه زن من ميشی؟ باز قورباغهه ميگه: نه و كير طرف پنج سانت ديگه كوچيك ميشه. يارو يك نگاه ميكنه، ميبينه تقريباٌ خوبه، ولی يك پنج سانت ديگه جا داره كوتاه شه. دوباره ميپرسه: خاله قورباغه، زن من ميشی؟ قورباغهه حوصلش سر ميره، ميگه: گفتم كه، نه نه نه نه نه!
 



يارو عربه (همون كه سری قبل رفت دبی!) ميخواسته برگرده ايران، سر مرز موقع بازرسی بدنی، باز دست مامور گمرك ميخوره به يك چيز سفت و گنده! ماموره فكر ميكنه عربه داره اسلحه قاچاق ميكنه، ميگه: حاج آقا، كلاشه؟! عربه ميگه: نه ولك، كَلَشه!
 



دختره ميره مهمونی، ميبينه دختر و پسر دارن ميرقصن، فقط يك پسره آخره تيپ يك گوشه واستاده هيچكی باهاش نميرقصه. دختره ميره پيش رفيقاش، ميگه: جريان چيه، چرا هيشكی با اين نميرقصه؟ رفيقاش ميگن: بابا مگه تو رضا درجا رو نميشناسی؟! يارو ميگه نه. رفيقاش ميگن: بابا اين خيلی خطرناكه، با هركی ميرقصه همون وسط رقص ترتيبشو ميده! دختره كه حسابی چشمش طرف رو گرفته بوده باور نميكنه، با خودش ميگه: بابا مگه كشكه؟! من كه چغندر نيستم اين يارو بتونه همين ريختی ترتيبم رو بده! خلاصه ميره جلوی آقا رضا و يوخده قر و اطوار مياد و طرف هم دوزاريش ميفته و مياد بهش پيشنهاد رقص ميده. يك مدت كه ميرقصن، يارو ميگه: ببخشيد، ممكنه يخورده لای پاتونو وا كنيد؟! دختره ميگه: كثافت نكبت! خيال كردی من كيم كه ميخوای وسط رقص اينكارا رو بكنی؟! پسره ميگه: والله كارمو كردم، ميخواستم بكشم بيرون ديدم گير كرده!
 



0 قزوينيه تو يك كوچه خلوت يك پسر خوشگل ميبينه، ميره جلو دست ميكشه به سرش، ميگه: بالام جان اسمت چيه؟ يهو بابای پسره از تو حياط داد ميزنه: اسمش حميده، كان هم نميده!
 



دوتا جنينه تو شيكم مامانشون بساط عرق خوری راه انداخته بودن و داشتن پُكر بازی می كردن كه يهو يكيشون جنگی سيگارشو خاموش ميكنه، ميگه: جمعش كن، جمعش كن، بابا اومد!
 



زنه ميره دكتر، ميگه: آقای دكتر اين جريان شوهرمن خيلی بلنده، هروقت مشغوليم تمام دل و رودم درد ميگيره! دكتره ميگه: خوب شما هفته ديگه شوهرتون رو بياريد ببينيم چيكار ميتونيم بكنيم. زنه ميگه: شوهرم رو واسه چی بيارم؟ دكتره ميگه: خوب ببينيم اگه بشه يه مقدار آلت ايشون رو كوتاه تر كنيم كه شما اذيت نشيد. زنه جيغ ميزنه: اوا خاك به سرم! نه آقای دكتر! اگه ميشه اين دل و روده منو يكم ببيرين بالاتر!
 



از سرخ پوسته ميخوان اسمای بچه‌هاشو توضيح بده، ميگه: اين پسر اولمه، وقتی سرش با خانوم مشغول بوديم، يك عقاب طلايی تو آسمون رد شد، ما هم اسمشو گذاشتيم عقاب طلايی. اين هم پسر دوممه، وقتی من و خانم سرش مشغول بوديم يك خرگوش رو برفها سُرخورد و افتاد، ما هم اسمشو گذاشتيم خرگوش غلطان. پسر كوچيكش ميگه: باباجون، باباجون، من چی؟ سرخ پوسته اخم ميكنه، ميگه: تو خفه شو كاپوت سوراخ!
 



ميدونی رشتيا به بچه اولشون چی ميگن؟ مرحمتی دوستان! به بچه دوم چطور؟ دوستان مارو شرمنده كردن! به بچه سوم؟ دوستان ديگه شورشو درآوردن!
 



زنه رشتيه شاكی مياد خونه، با گريه به شوهرش ميگه: خاك بر سر بی غيرتت! يك مرتيكه سبيل كلفت الان سر كوچه بهم متلك انداخت! رشتيه خيلی شاكی ميشه، قمه رو در مياره ميره سر كوچه، خره يارو رو ميگيره، ميگه: اوهوی الدنگ! فكر كردی شهره هرته؟! يا همين الان ميری خانم رو ماچ ميكنی و از دلش در مياری، يا من ميدونم و تو!
 



تركه ميگيره پنجاهشصت نفر رو تا دسته ميگاد، لت و پارشون ميكنه! ميبرنش كلانتری، افسره ازش ميپرسه: مرتيكه! اين چه گهی بود خوردی؟! تركه ميگه: جناب سروان، وظيفه شرعيم بود!! افسره شاكی ميشه، ميگيره تركه رو تا ميخوره ميزنه، بعد ميگه: مردك مادر به خطا! كجای شرع گفته ملت بدبخت رو بگايی؟! تركه ميزنه زير گريه، ميگه: جناب سروان، به خدا خودم تو رساله خوندم كه واسه هر يك روز كه روزه نگيری بايد 0 نفر رو سیــــــر بكنی!
 



عربه ميره پيش معشوقش، ميگه: سكينه خانم! اين جاسم دروغ ميگه دوست داره، والله فقط ميخواد كونت بگذاره! سكينه با عشوه ميگه: تو چی عبود؟ عربه ميگه: ولك من هم دوست دارم هم ميخوام كونت بگذارم!
 



دختره با باباش رفته بوده باغ وحش، اونجا دو تا ميمون رو ميبينن كه به كار خير مشغول بودن! دختره از باباش ميپرسه: باباجون، اينا دارن چی كار ميكنن؟! باباهه ميگه: هيچی عزيزم! دارن با هم شوخی ميكنن! دختره ميگه: ا ا بابايی، اينا كه شوخی شوخی همديگه رو كردن!
 



رشتيه داشته بچه‏اش رو مينداخته هوا، يهو بچهه ميفته خونه همسايه، رشتيه ميگه: حق به حقدار رسيد!
 


مقایسه دختر و پسر های ایرانی :
دخترها :

وقتي يک دختر حرفي نميزند
ميليونها فکر در سرش مي گذرد

وقتي يک دختربحث نميکند
عميقا مشغول فکر کردن است

وقتي يک دختربا چشماني پر از سوال به تو نگاه ميکند
يعني نمي داند تو تا چند وقت ديگر با او خواهي بود

وقتي يک دختر بعد از چند لحظه در جواب احوالپرسي تو مي گويد: خوبم
يعني اصلا حال خوبي ندارد

وقتي يک دختر به تو خيره مي شود
شگفت زده شده که به چه دليل دروغ مي گويي

وقتي يک دختر سرش را روي سينه تو مي گذارد
آرزو مي کند براي هميشه مال او باشي

وقتي يک دختر هر روز به تو زنگ مي زند
توجه تو را طلب مي کند

وقتي يک دختر هر روز براي تو [اس ام اس] مي فرستد
يعني ميخواهد تو اقلا يک بار جوابش را بدهي

وقتي يک دختر به تو مي گويد دوستت دارم
يعني واقعا دوستت دارد

وقتي يک دختر اعتراف مي کند که بدون تونمي تواند زندگي کند
يعني تصميم گرفته که تو تمام آينده اش باشي

وقتي يک دختر مي گويد دلش برايت تنگ شده
هيچ کسي در دنيا بيشتر از او دلتنگ تو نيست



--------------------------------------------------------------------------------

پسرها :

وقتي يک پسر حرفي نمي زند
حرفي براي گفتن ندارد

وقتي يک پسر بحث نمي کند
حال وحوصله بحث کردن ندارد

وقتي يک پسر با چشماني پر از سوال به تو نگاه مي کند
يعني واقعا گيج شده است

وقتي يک پسر پس از چند لحظه در جواب احوالپرسي تومي گويد: خوبم
يعني واقعا حالش خوبه

وقتي يک پسر به تو خيره مي شود
دو حالت داره يا شگفت زده است يا عصباني

وقتي يک پسر هر روز به تو زنگ مي زند
او با تو مدت زيادي حرف مي زند که توجه ات را جلب کند

وقتي يک پسر هرروز براي تو [اس ا م اس] مي فرستد
بدون که براي همه "فوروارد" کرده

وقتي يک پسر به تو ميگويد دوستت دارم
دفعه اولش نيست (آخرش هم نخواهد بود)

وقتي يک پسر اعتراف مي کند که بدون تو نمي تواند زندگي کند
تصميم شو گرفته که تورو اقلا واسه يه هفته داشته باشه


بکن و نکن های زندگی

شش سال اوّل زندگی:

• گريه نکن
• شيطونی نکن
• دست تو دماغت نکن
• تو شلوارت پی‌پی نکن
• مامانت رو اذيّت نکن
• روی ديوار نقاشی نکن
• انگشتت رو تو پريز برق نکن
• دمپايی بابا رو پات نکن
• به خورشيد نگاه نکن
• شبها تو جات جيش نکن
• تو کمد مامان فضولی نکن
• با اون پسر بی‌تربيته بازی نکن
• اسباب‌بازی‌ها رو تو دهنت نکن
• زير دامن دختر شمسی خانوم رو نگاه نکن
• دماغت رو تو لوله جاروبرقی نکن

۲- دوره ي دبستان:

• موقع رفتن به مدرسه دير نکن
• پات رو تو جاميزی نکن
• ورقهای دفترت رو پاره نکن
• مدادت رو تو دهنت نکن
• به دخترهای مدرسه بغلی نگاه نکن
• تخته پاک‌کن رو خيس نکن
• حياط مدرسه رو کثيف نکن
• با دخترها شمسی خانوم ((دکتربازی)) نکن
• دست تو کيف بغل دستيت نکن
• تخته‌سياه رو خط‌خطی نکن
• گچ رو پرت نکن
• تو راهرو سرو صدا نکن
• تو کلاس پچ‌پچ نکن
• ATARI بازی نکن



۳- دوره ي راهنمايی:

• ترقّه بازی نکن
• SEGA بازی نکن
• جاهای بدبد فيلمها رو نگاه نکن
• موقع برگشتن از مدرسه دير نکن
• تو کوچه فوتبال بازی نکن
• دست تو جيبت نکن
• با مامانت کل‌کل نکن
• تو کلاس صحبت نکن
• بعد از ظهر سروصدا نکن
• با دختر شمسی خانوم منچ بازی نکن
• اتاقت رو شلوغ نکن
• روی ميز بابات کتابهات رو ولو نکن
• با بچّه‌های بی‌ادب رفت و آمد نکن
• جرّ و بحث نکن



۴- دوره ي دبيرستان:

• با کامپيوتر بازی نکن
• تو حموم معطّل نکن
• تقلّب نکن
• با دوستات موتورسواری نکن
• عصرها دير نکن
• با دختر شمسی خانوم صحبت نکن
• با بابات دعوا نکن
• تو کلاس معلّمتون رو مسخره نکن
• تو خيابون دنبال دخترها نکن
• مردم‌آزاری نکن
• نصف شب سرو صدا نکن
• چشم‌چرونی نکن



۵- دوره ي دانشگاه:

• رشته‌ای رو که دوست داری انتخاب نکن
• ۲۴ ساعته چت نکن
• سر کلاس درس غيبت نکن
• با دختر شمسی‌خانوم دل و قلوه ردّ و بدل نکن
• خيابون‌ها رو متر نکن
• تو سياست دخالت نکن
• با دخترهای مردم هر کاری دلت خواست نکن
• شب برای شام دير نکن
• با مأمور پليس کل‌کل نکن
• چراغ قرمز رو عشقی رد نکن
• موبايلت رو Reject نکن
• حذف پزشکی نکن
• آستين کوتاه تنت نکن
• همه رو دودره نکن



۶- دوره ي سربازی:

• موهات رو بلند نکن
• روت رو زياد نکن
• از اوامر سرپيچی نکن
• فرار نکن
• با اسلحه شوخی نکن
• غيبت نکن
• به آينده فکر نکن
• درگيری ايجاد نکن
• به فرمانده بی‌احترامی نکن
• غير از خدمت به هيچ چيز ديگری فکر نکن
• با رئيس عقيدتی جرّ و بحث نکن
• اعتراض نکن
• از تلف شدن وقتت ناله نکن
• از آشپزخونه دزدی نکن



۷- دوره ي شوهر بودن:

• با زنت شوخی نکن
• زنت رو با دختر شمسی خانوم مقايسه نکن
• به زنت خيانت نکن
• تو Orkut خودت رو Single معرفی نکن
• به زنهای ديگه نگاه نکن
• موبايلت رو قايم نکن
• از عکسهای قبل از ازدواجت نگهداری نکن
• پولت رو خرج دوستات نکن
• رفتار دوران مجرّدی رو تکرار نکن
• غير از زندگی مشترک به هيچ چيز فکر نکن
• ريسک نکن
• بدون اجازهء زنت هيچ کاری نکن



۸- دوره ي پدر بودن:

• بچّه رو تنبيه نکن
• به بچّه بی‌توجّهی نکن
• بچّه‌ت رو با بچّه‌های ديگه مقايسه نکن
• به بچّه توهين نکن
• بچّه رو از بازی منع نکن
• بچّه‌ت رو به کتک زدن بچّهء دختر شمسی خانوم تشويق نکن
• با بچّه کل‌کل نکن
• بچّه رو محدود نکن
• به مادر بچّه بی‌توجّهی نکن
• بچّه رو به هيچ چيز مجبور نکن
• آزادی بچّه رو محدود نکن
• به حلال‌زاده بودن بچّه شک نکن
• از خواستهای بچّه چشم‌پوشی نکن



۹- دوره ي پيری:

• برای بچّه‌هات مزاحمت ايجاد نکن
• نوه‌هات رو لوس نکن
• با پيرزن‌های ديگه معاشرت نکن
• به خاطراتت فکر نکن
• پولت رو خرج نکن
• هوس جوونی نکن
• غير از آخرتت به هيچ چيز فکر نکن
• با زنت بی‌وفايی نکن
• از رفتن به خانهءسالمندان احساس نارضايتی نکن
• لباس شاد تنت نکن
• تو وصيتنامه، هيچکس رو فراموش نکن
• از گذشته ناله نکن
• به هر کی رسيدی، نصيحت نکن
• به آينده فکر نکن



۱۰- دوره ي پس از مرگ !

• حالا ديگه دورهء نکن تموم شد! حالا هر کاری دلت می‌خواد بکن...
• ...بکن
• ...بکن
• ...بکن
• ...بکن
• ...بکن
• ...بکن
• ...بکن
• ...بکن
• ...بکن
• ...بکن
• ...بکن
• ...بکن
• ...بکن
• ...ولی فقط با روح شمسی خانوم کاری نکن
 



به ترکه ميگن: اگه يک کاميون طلا بهت بدن چيكار ميکني؟ ميگه: ايلده يکلام 2500 ميگيريم‌ خالي ميکنيم!!
 


تركه ميخوره زمين، ...هوا ميره، نميدوني تا كجا ميره!!!!!!!

 



تركه پشتش ميخواريده، هركار ميكرده دستش نميرسيده.... ميره رو صندلي!!!

 



از تركه ميپرسن: چرا ترك شدي؟ ميگه: ايلده نمره منفي داشت!!!

 




تركه به رحمت خدا يك دونه موهم تو كلش نبوده. يك روز ميره سلموني، ملت همه پوزخند ميزنن، ميگه: چيه؟ اومدم آب بخورم!!!
 





تركه ميرسه به يه هيئت, از يكي جلو در ميپرسه, آقا اينها اين تو چي كار ميكنن؟ يارو ميگه: اينها ده روز سينه ميزنن! تركه ميگه: اي بابا, ايلده كنترات بده 3 روزه ميزنيم!!!
 





اصفهونيه و رشتيه و تركه با هم يكجا كار ميكردن. يك روز ساعت ناهار,اصفهونيه ظرف غذاشو باز ميكنه، ميبينه قورمه‌سبزيه, ميگه: اااي بازم قرمه سبزيِس! اگه فردا باز قورمه‌سبزي باشه، من خودمو از اين برج پرت ميكنم پايين! بعد رشتيه ظرف غذاشو باز ميكنه، ميبينه كله ماهي داره .. اونم شاكي ميشه، ميگه: ااووو! اگه فردام همين باشه منم خودمو پرت ميكنم پايين! آخري تركه ظرف غذا رو باز ميكنه، كوفته داره.. حالش به هم ميخوره، ميگه: ايلده اگه منم اين ظرفو فردا باز كنم ببينم كوفته‌س.. خودمو پرت ميكنم پايين! خلاصه فردا سه نفري ميان سر كار و در غذاها رو باز ميكنند و از قضا هر سه تا تكراري بوده، اينها هم خودشون رو پرت ميكنند پايين! باري، پليس مياد واسه تحقيقات و بازجوه خِـرِ زناشون رو ميگيره كه نقصير شماهاست! زن اصفهونيه ميگه: جناب سروان من نميدونستم, تو خونه هم هروقت قورمه‌سبزي درست ميكردم ميخورد غر نميزد! زن رشتيه ميگه: اووو! تو رشت همه كله ماهي ميخورن، من روحمم خبر نداشت اين دوست نداره. زن تركه ميگه: جناب سروان به ولله من يه هفته بود خونة مادرم بودم, اين خودش واسه خودش غذا درست ميكرد!!!
 



تركه تولدش رو تو يه مدرسه برگزار مي كنه!
بهش مي گن : چرا تو مدرسه؟!
مي گه : آخه خيلي كلاس داره!!!
به تركه مي گن : پيامبر كي به رسالت رسيد ؟
مي گه : نمي دونم من سيدخندان پياده شدم !!!
 



از ترکه می پرسن : می دونی پل رو برای چی می سازند؟
می گه : برای اينکه کشتيها از زيرش رد بشن !!!
 



به ترکه می گن برو يه کيهان (روزنامه) بخر.ده دقيقه بعد با يه خر بر می گرده!
می گن اين چيه رفتی گرفتی؟!
می گه کيهان نداشت همشهری گرفتم !!!



ترکه با رشتيه دعواش می شه.يه چک می خوابونه زير گوشش!
رشتيه هم غيرتی می شه و می گه:(( يا پنج تن )).بعد ترکه رو بلند می کنه و می کوبه زمين!
ترکه پا می شه و می گه:
((( اين خيلی نا مرديه! ۶ نفر به يه نفر!!! )))
 



يه روز يه ترکه رفته بود غازش رو بفروشه.يکی اومد گفت : خر چند؟!
ترکه گفت : اين که خر نيست بابا غازه!!!
يارو گفت : کی با تو بود؟! با اين غازه بودم!!!
 



تركه مي افته تو جزيره آدم خورا، آدم خورا مي‌گيرنش، رئيسشون ميگه: اينا رو پوستشون رو ميكنيم باهاش قايق درست ميكنيم.
تركه هم يه چاقو ور ميداره مي‌گذاره رو شكمش، ميگه: جلو نيايد وگرنه ‌قايقتونو سوراخ ميكنم!!!
 



يه جايي جشن بوده، تركه همينجوري ميره تو و شروع ميكنه به رقصيدن و بخور بخور. يكي ازش ميپرسه: ببخشيد! شما رو كي دعوت كرده؟
تركه ميگه: من از خونواده عروسم. يارو ميگه: ببخشيد، ولي اينجا جشن تولده!!!
 



تركه تو مسابقه بيست سوالي شركت ميكنه، قبل از مسابقه بهش ميگن: ببين جواب ژاندارمريه ولي همون اول نگي كه ضايع بشه، يه چند تا سوال اولش بكن بعد جوابو بگو. مسابقه شروع ميشه، تركه ميپرسه: جانداره؟ مجريه ميگه: نه. تركه ميگه: مِريه؟ ميگه: نه. تركه ميگه: جاندارمريه؟!!
 


ديگه ازاينجا به بعد جوك ها رو كيلويي ميريزيم هر كسي خواست بخونه


تلويزيون داشته گل خداداد عزيزي رو به استراليا نشون ميداده، تركه تماشا مي‌كرده. دو سه بار كه صحنه آهسته گل رو نشون ميدن، تركه شاكي ميشه، ميگه: ‌حالا اونقدر نشون بده تا یه دفعه اون دروازه بان بگيردش!!!

تركه ميره راهپيمايي، مي‌بينه شلوغه برميگرده!!!

تركه ميره كله پاچه فروشي، يارو بهش ميگه: قربون چشم بگذارم؟
تركه ميگه: نه آقا! حداقل صبر كن من برم قايم شم!!

تركه كفترشو گم ميكنه ، تو روزنامه آگهي ميده: بيوه بيو!!

تركه با كُت وزير شلواري تو خونشون نشسته بوده. ازش مي‌پرسند: واسه چي تو خونه كت پوشيدي؟ ميگه: آخه شايد مهمون بياد! ميپرسن: پس چرا ديگه زير شلواري پوشيدي؟! ميگه: خوب شايد هم نياد!!!

تركه ميخواسته خودكشي كنه يه تير به مغز خودش شليك ميكنه، نيم ساعت بعد ميميره! از همه دنيا دانشمندا جمع مي‌شن كه ببينيد قضيه اين چي بوده، ‌بعد از دوسال تحقيق مي‌فهمند كه تيره تو اين مدت داشته دنبال مغزيارو ميگشته!!!

تركه ميخواسته بره بهشت زهرا، ‌گل گيرش نمياد كمپوت مي‌بره!!!

يه يارو ميره زير غلطك، تركه ميره خبر مرگش رو به خانوادش بده. ميره در خونشون به پسر يارو ميگه: بابات چه جوري بود؟ ميگه: دراز وباريك. تركه ميگه: حالا ديگه صاف وپهنه!!

به تركه ميگن اگه همه دنيا رو بهت بدن چي كار ميكني؟‌ ميگه: ميفروشم ميرم خارج!!!

به تركه ميگن با رضا جمله بساز، ميگه: من و حسن و حسين رفتيم پارك. ميگن: پس رضاش كو؟ ميگه: آخه رضا كارداشت، نيومد!!!

تركه داشته خاطره تعريف ميكرده، ميگه: ما سال چهل و نه با دو نفر دعوامون شد، ‌البته سال چهل و نه دو نفر خيلي بود!!!

به لره ميگن: با بيد جمله بساز. ميگه: در خانه ما يك بيد بيد! ميگن: اون بيد نيست، بوده. ميگه: آهان باشه، در خانه ما يك بود بيد!!!

عربه با دو تا خيار در دست ميره توي يك بقالي، ميگه:حاج آقا خيارشور داري؟ بقاله ميگه: بله. عربه ميگه: پس ولك بي زحمت اين دوتا رو هم بشور!!!

يك بنده خدايي كله‌ش عين كف دست بوده، فقط دور تا دور به عرض 5 سانت مو داشته! خلاصه اين بابا ميره سلموني، يارو ازش ميپرسه: چه مدلي بزنم قربان؟ ميگه: دورشو كوتاه كن، وسطشم تي بكش!!!
تركه ميره تو يخچال درو رو خودش ميبنده! بهش ميگن چيكار ميكني مرد مؤمن؟ ميگه: ايلده ميخوام ببينم اين چراغش واقعاٌ خاموش ميشه يا نه؟!!

تركه سرطان داشته، ميره مشهد خودشو با قفل و زنجير ميبنده به پنجرة فولادي و كليد رو هم قورت ميده، ميگه: تا شفا نگيرم نميرم! بعد يك ساعت خبر ميرسه كه تو حرم بمب گذاشتن، تركه يك كم دست و پا ميزنه، بعدِ يك مدت داد ميزنه: يا حضرت ابولفضل منو از دست اين امام رضا نجات بده!!!

تركه ميره بقالي، ميگه: آقا نوشابه خانواده دارين؟ يارو ميگه: بعله.ميگه: به مجرد

هم ميدين؟!!

از تركه ميپرسن چندتا بچه داري؟ انگشت كوچيكشو نشون ميده، ميگه: هفت تا!! ملت كف ميكنن، ميگن: بابا اين كه فقط يكيه! ميگه: آخه دادم mp3ش كردن!!

تركه ميره ماه عسل، يادش ميره زنش رو ببره!!!

تركه ساندويچ‌فروشي داشته، ‌يك روز يك بابايي مياد ميگه: ‌قربون يك ككتل بده، ‌فقط بي‌زحمت توش گوجه نگذار. تركه ميگه: آقا امروز گوجه نداريم، ميخواي خيارشور نگذارم؟!!

به تركه ميگن چند تا بچه داري ؟ ميگه 2 تا . مي‌پرسن: كدومش بزرگتره؟ ميگه: خوب اوليش!‌

به تركه ميگن: چند تا حيوون نام ببر كه پرواز كنه. ميگه:‌ كبوتر، كلاغ، خر!
بهش ميگن: بابا خر كه پرواز نميكنه!
ميگه: بابا خره ديگه، يهو ديدي پرواز كرد!!!

تركه كنار يه چاهي وايساده بوده، هي ميگفته:‌ سيزده،..سيزده،..سيزده.. يكي از اونجا رد ميشده، مي‌پرسه: ببخشيد قربان، مي‌تونم بپرسم داريد چيكار مي‌كنيد؟ تركه يقه يارو رو ميگيره، پرتش مي‌كنه تو چاه، ميگه: چهارده،...چهارده،...چهارده!!!

اردبيل زلزله مياد،‌ تركه زنگ ميزنه مسئوليتش رو بر عهده ميگيره!!!

تركه دوتا دزد مي‌گيره، زنگ مي‌زنه به 220!!!

تركه از يكي ميپرسه قبله كدوم طرفه؟! يارو نشونش ميده، تركه ميگه:‌ بايد خيلي برم؟!!!

تركه سربازيش تموم ميشه، وقتي كارت پايان خدمتشو بهش ميدن، نگاه ميكنه ميگه: ‌اي بابا، من كه ازينا چهارتا دارم!!!

از تركه ميپرسن آرزوت چيه؟
ميگه:‌ كاشكي تبريز پايتخت بود! ميگن: چرا؟!
ميگه: آخه اون وقت به ماميگفتن بچه تهرون!!!

تركه يه بسته هزار تومني ميشمره، 250 تومن كم مياره!!

تركه چراغ جادو پيدا ميكنه، دست ميكشه روش غولش در مياد ميگه: ‌دو تا آرزو بكن.
تركه ميگه: يه نوشابه خنك ميخوام كه هيچ وقت تموم نشه. غوله بهش ميده، تركه يكم ميخوره ميگه: ‌به به! چقدر خنكه! يكي ديگه هم بده!!!

تركه جلوی پمپ بنزين داشته سيگار ميكشيده، بهش ميگن: جلوی پمپ بنزین سيگار نكش.
ميگه: هه هه! من جلوي بابام هم سيگار ميكشم!!!

تركه زنگ ميزنه 118، ميگه: ببخشيد شماره تلفن غضنفر رو دارين؟!
يارو ميگه: نه. تركه ميگه: پس من ميخونم يادداشت كنين!!!

دانشمندان يه دستگاه خر سنج ميسازن، از يك رشتيه و عربه و تركه هم دعوت مي‌كنند كه دستگاهو روشون آزمايش كنند. اول رو رشتيه آزمايش مي‌كنند،
ميگه:‌ پنجاه درصد خر. بعد رو عربه آزمايشش مي‌كنند، ميگه: نود و پنج درصد خر!
تركه خوشحال ميشه ميگه:‌ خوبه اينا از ما هم خرترن، بعد نوبت تركه ميشه، دستگاه ميگه: صد رحمت به خر!!!

تركه مجري مسابقه بيست سوالي ميشه، يارو ازش ميپرسه، جانداره؟ ميگه: نه.
ميپرسه: تو جيب جا ميشه؟ تركه كلي فكر ميكنه، بعد ميگه:‌ تو جيب جا ميشه اما اگه تو جيبت بريزي، جيبت ماستي ميشه!!!

تركه ميره حرم امام رضا، ميگه:‌ امام رضا قربونت برم، تو كه ضامن آهو شدي، ضامن من يابو هم بشو!!!

تركه سوار اتوبوس ميشه، ميره يك گوشه واميسته. راننده بهش ميگه:آقا اين همه صندلي خالي، چرا نميشيني؟
تركه ميگه: حالا صبر كن، دو دقيقه ديگه همين يك ذره جا هم پيدا نميشه!!!

تركه تو مانور شركت ميكنه، اسير ميشه!!!

از تركه ميپرسن شما تهراني هستين؟ ميگه: نه چشماتون قشنگ ميبينه!!

تو جزيره آدم‌خورا يك بابايي ميره ساندويچ فروشي، يك ساندويچ مغز سفارش ميده. ساندويچيه ميگه: ميشه 2 تومن. مرده عصباني ميشه ميگه: يعني چي؟ مگه سَرِ گردنست؟! هفته پيش يك تومن بود! ساندويچيه ميگه: آخه اين مغز تهرونيه، بابا ‌بالاخره يك كلاس خاص خودشو داره. مرده هم ساندويچش رو ميخوره و چيزي نمي‌گه. هفته ديگه مياد دوباره يك ساندويچ مغز سفارش ميده، اين دفعه ساندويچيه ميگه:‌شد 10 تومن! يارو خيلي شاكي ميشه، ميگه‌: بابا چه خبرته؟! ساندويچيه ميگه: آخه عزيز من،‌اين دفعه مغز رشتيه، كلي فسفر داره به جان تو! باز طرف چيزي نمي‌گه و پول و ميده و ساندويچش رو مي‌خوره. هفته بعد دوباره مياد و يك ساندويچ مغز سفارش ميده، اين دفعه ساندويچيه ميگه: ميشه 100 تومن! يارو ديگه پاك شاكي ميشه و ساندويچ رو مي‌كوبه رو ميز داد ميزنه: بی انصاف!‌ اين چه مسخره بازيه دراوردي؟!! ساندوچيه ميگه:‌آخه عزيز من،‌اين يكي مغز تركه،‌ بايد 100 تا كله بشكنيم تا ازش يك ساندويچ دربياد!!!

به يك تركه ميگن: 2*2 چند مي شه؟ ميگه: 5 تا! مي‌گن: برو بابا، 4 تا ميشه!
ميگه: آخه من از يه راه ديگه رفتم!!!

تركه زمين ميخوره، براي اينكه سه نشه تا خونه سينه خيز ميره!!

تركه با پسرش رفته بوده دزدي، پاسبونه مي‌بينتشون. دوتايي ميزنند به چاك، پاسبونه هم مي‌گذاره دنبالشون و داد ميزنه: كره خر!‌ واستا!!
پسر تركه واميسته ميگه: بابا منو شناسايي كردن، تو برو!!!

تركه ميره شكار خرگوش، صداي هويج در مياره!!

تركه زنگ ميزنه خونه رفيقش ميگه: غضنفر! من لهجي دارم؟
رفيقش ميگه: آره!‌ ميگه: پس گحط كن دوباره ميگيرم!!


تركه و زنش دعواشون شده بوده، ‌با هم حرف نمي زدند. زن تركه وقتي شب ميره بخوابه، يك يادداشت براي تركه مي گذاره كه: منو فردا ساعت 6 بيدار كن. صبح زنه ساعت 10 از خواب پا ميشه، ‌مي بينه تركه براش يك يادداشت گذاشته كه: پاشو زنيكه خر! ساعت شيشه!!!

تركه از ساختمون ده طبقه ميفته پايين، همه جمع ميشن دورش، ازش ميپرسن: آقا چي شده؟ ميگه: والله منم تازه رسيدم!!!

به تركه ميگن: با ابريشم جمله بساز، ميگه: هوا ابريشم خوبه!
تركه ميره زير ماشين، رفقاش با دمپايي ميزنن درش ميارن!!!

تو تبريز حكومت نظامي بوده، يارو سروانه به سربازش ميگه كه تو اينجا كشيك بده، از هفت شب به بعد هركيو تو خيابون ديدي در جا بزنش. حرفش كه تموم ميشه، تا مياد بره سوار ماشينش شه، ميبينه صداي گلوله اومد. برميگرده ميبينه سربازه زده يك بدبختي رو كشته! داد ميزنه: احمق! الان كه تازه ساعت پنج بعد از ظهره!
سربازه ميگه: ايلده قربان اين يك آدرسي پرسيد كه عمراٌ تا ساعت نه شب هم پيداش نميكرد!!!

تركه ادعاي ميغمبري ميكرده،رفيقاش بهش ميگن: بابا همينجوري كه نميشه! بايد بري چهل روز بشيني تو غار، تا از خدا برات وحي بياد. خلاصه تركه ميره، دو روز بعد با دست و پاي شكسته و خوني مالي برميگرده! رفيقاش ميپرسن: چي شده؟!
تركه ميگه: ايلده ما رفتيم تو غار، يهو جبرئيل با قطار اومد!!!
 

تركه به رفيقش ميگه: ميخوام دختر شاه رو بگيرم! رفيقش ميگه: چرت نگو مومن! مگه كشكيه؟! تركه ميگه: بابا من كه راضيم، ننم هم كه راضيه، فقط مونده شاه و دخترش!

اصفهانيه داشته تو خيابون ميرفته كه يهو ميبينه اوضاع دل و روده خرابه . . . . .

تركه شاكي ميره ثبت‌احوال، ميگه: آقا اين اسم من خيلي ضايست، بايد حتماٌ عوضش كنم. كارمنده ازش ميپرسه، مگه اسمتون چيه؟ تركه ميگه: اصغرِ ان‌چهره! كارمنده ميگه: آره خوب حق داريد، بايد حتماً عوضش كنيد. حالا چه اسمي ميخوايد بگذاريد؟ تركه ميگه: اكبرِ ان‌چهره!

تركه پرتقال خوني ميخوره، ايدز ميگيره!

از تركه ميپرسن: ميدوني USA مخفف چيه؟ ميگه: يوم‌الله سيزده آبان!

تركه رفته بوده تماشاي مسابقه دو و ميداني، وسط مسابقه از بغليش ميپرسه: ببخشيد، اينا واسه چي دارن ميدون؟! يارو ميگه: براي اينكه به نفر اول جايزه ميدن. تركه يوخده فكر ميكنه، ميپرسه: پس بقيشون واسه چي دارن ميدون؟!

تركه ميره واسه تلفن همراه ثبت نام ميكنه، بهش ميگن: تا سه ماه ديگه بهت تحويل ميديم. تركه هم رو كمربندش مينويسه: به زودي دراين مكان يك عدد موبايل افتتاح خواهد شد!

زنِ تركه دو قلو ميزاد،‌ تركه ميره صورت حساب بيمارستان رو حساب كنه،‌ به يارو ميگه:‌ حاج آقا ارزون حساب كن هردوشو ببرم!

تركه تصادف ميكنه، ملت علاف ميريزن دورش و شروع ميكنن نظر كارشناسي دادن. بالاخره بعد يك مدت افسر راهنمايي مياد، منتها اونقدر ملت هركدوم واسه خودشون چرت و پرت ميگفتن كه صداي افسره به جايي نميرسيده. تركه شاكي ميشه، داد ميزنه: ساكت.. ساكت... ايلده ديگه اينجا كسي جز جناب سروان حق گه خوردن نداره!

تركه ميرسه سر يك صحنة تصادف، از يكي ميپرسه: ببخشيد قربان، اينجا چه خبره؟ يارو هم ميگه: هيچي آقا، اين بدبخت گوزپيچ شده! تركه ميره تو فكر، بعد يك مدت يك بنده خداي ديگه مياد از تركه ميپرسه: ببخشيد اينجا چي شده؟ تركه ميگه: ايلده منم خوب نفهميدم، نميدونم اين بابا پيچيديه گوزيده، گوزيده پيچيده، سر پيچ گوزيده؟!

تركه از طبقه صدم يه ساختمون مي‌پره پايين، به طبقه پنجاهم كه ميرسه ميگه: خب الحمدالله تا اينجاش كه بخير گذشت!

زنِ تركه دو قلو ميزاد،‌ تركه ميره صورت حساب بيمارستان رو حساب كنه،‌ به يارو ميگه:‌ حاج آقا ارزون حساب كن هردوشو ببرم!

تركه سوار آسانسور ميشه، ميبينه نوشته‌: ظرفيت نفر. باخودش ميگه: عجب بدبختيه‌ها! حالا نفر ديگه از كجا بيارم؟!

تركه ميميره، باباش رضايت نميده!

از تركه ميپرسن: به نظر شما اگه آمريكا افغانستان و عربستان رو بگيره، به كره و چين هم حمله كنه تكليف ايران چي ميشه؟ تركه ميگه: ايلده چي ميشه نداره كه، ايران ميره جام جهاني!

دو تا بلوچه ميرن تهران يك فولكس قورباغه اي ميخرن، برميگردن طرف بلوچستان. نزديكاي زاهدان يهو فولكسه خاموش ميشه، هركار ميكنن ديگه روشن نميشه. يكيشون برميگرده به اون يكي ميگه: اوره ياسروك، برو نگاه كن ببين ماشين چه مرگش زده. ياسروك ميره درِ كاپوتو باز ميكنه، يك نگاه ميكنه با تعجب ميگه: اوره كَريموك! بيا كه ماشين موتور انداخته! خلاصه اولي پياده ميشه مياد يك نگاه ميندازه، ميگه: برو از صندوق عقب ابزار بيار، خودم درستش ميكنم! خلاصه ياسروك ميره درِ صندوق عقب رو وا ميكنه، يهو داد ميزنه: اوره كريموك! بيا كه از تهران تا اينجا دنده عقب اومديم!

تركه ميگوزه، دنبال پوكش مي‌گرده!

از تركه ميپرسن: چند تا بچه داري؟ تا از انگشتاشو نشون ميده، ميگه: تا! ملت كف ميكنن، ميگن: بابا اينا كه تاست؟ تركه انگشت كوچيكشو نشون ميده، ميگه: اين بچة همسايمونه، ولي هميشه خونة ماست!

لره داروخونه داشته، يك روز جلو در مغازه بزرگ مينويسه: سوسك كش جديد رسيد! خلاصه بعد يك مدت يك بابايي مياد تو ميگه: ببخشيد، جريان اين سوسك‌كش جديد چيه؟ اين خونة ما رو سوسك سر گرفته. لره ميگه: اين دارو خيلي جديده و بازدهيش هم تضمينيه. شما اين دارو رو ميريزيد تو يك قطره چكون، بعد كشيك ميكشيد تا سوسكها رو بگيريد. هر سوسك رو كه گرفتيد، در روز سه نوبت (صبح و ظهر و شب) تو هر چشمش دو قطره ازين دارو ميچكونيد، بعد از يك مدت سوسكها كور ميشن و خودشون از گشنگي ميميرن! يارو كف ميكنه، ميگه: خوب آخه اگه سوسكها رو بگيريم كه همونجا درجا مي‌كشيمشون! لره ميره تو فكر، بعد يك مدت ميگه: آره خوب، ازون راهم مِشِه!

آبادانيه ميخواسته بره خواستگاري، ديرش شده بوده حواسش پرت ميشه شلوارش رو پشت و رو ميپوشه و با عجله ميدوه تو خيابون، يهو يك ماشين مياد ميزنه درازش ميكنه وسط خيابون. رانندهه مياد بالا سرش، ميگه: طوريت كه نشده؟ آبادانيه يك نگاه به سر تا پاش ميكنه، چشمش ميافته به شلوارش، ميگه: چي چيو طوري نشده، ولك زدي حسابي پيچوندي!

ميخواستن لره رو شكنجه روحي بدن، ميفرستنش تو يك اتاق گرد، ميگن برو يك گوشه بشين!

به تركه ميگن: بچه كجائي؟ ميگه بچه U.S.A.! ملت هم كف ميكنن ميگن آخه چطور ممكنه؟ تركه ميگه: ايلده بچهة يونجه‌زارهاي سرسبزِ آذر بايجانم!

تركه داشته جلو دو سه تا دختر افه ميومده، يهو تلنگش در ميره. واسه اينكه ضايع نشه، دستشو ميگذاره بغل دهنش، داد ميزنه: گـــــــوزيـــــــه... گوووووز!

آرداواس بعد بيست سال از آمريكا برميگرده ايران و يك ساندويچ فروش ميزنه. روز اول، تركه مياد ميگه: قربون دستت، يك ساندويچ سوسيس بده. آرداواس كه هنوز خوب از حال و هواي ديار كفر درنيومده بوده، ميپرسه: "تو گو" بدم؟ تركه شاكي ميشه، ميگه: نه مرتيكه، تو نون بده!

به تركه ميگن: كجا داري ميري؟ ميگه: دارم برميگردم!

تركه ميره پيتزا فروشي، ميگه: ببخشيد پيتزا بزرگ چنده؟ يارو ميگه: تومن. تركه يكم بالا پايين ميكنه، ميگه: پيتزا متوسط چنده؟ يارو ميگه: تومن. باز تركه يوخده با پولاي جيبش ور ميره، ميگه: پيتزا كوچيك چنده؟ يارو ميگه: تومن. تركه دست ميكنه تو جيبش يك صد تومني درمياره، ميگه: قربون دستت داداش، يك جعبه اضافه به ما بده!


تركه كليدش رو تو ماشين جا ميگذاره، تا بره كليد ساز بياره زن و بچش دو ساعت تو ماشين گير ميكنن!

بعد از عمري داريوش مياد ايرن، اجرا زنده ميگذاره تو استاديوم آزادي. خلاصه ديگه ملت داشتن خودشون رو خفه ميكردن، داريوش هم مياد خياي حال بده، از ملت ميپرسه: چي ميخواين براتون بخونم؟ يك تركه ازون پشت داد ميزنه: اِبـــي بـخـــون.. اِبـــي بـخـون!

از تركه ميپرسن چندتا بچه داري؟ انگشت كوچيكشو نشون ميده، ميگه: هفت تا! ملت كف ميكنن، ميگن: بابا اين كه فقط يكيه! ميگه: آخه دادم mpش كردن!

تركه ميره مسابقه بيست سوالي، رفقاش از پشت‌ صحنه بهش ميرسونن كه: جواب برج ايفله، فقط تو زود نگو كه ضايع شه. خلاصه مسابقه شروع ميشه، تركه ميپرسه: تو جيب جا ميگيره؟ ميگن: نه. تركه ميگه:...ها! پس حتماٌ برج ايفله!

تركه ميره مسابقه بيست سوالي، رفقاش از پشت‌ صحنه بهش ميرسونن كه: جواب خياره، فقط تو زود نگو كه ضايع شه. خلاصه مسابقه شروع ميشه، تركه ميپرسه: تو جيب جا ميگيره؟ ميگن: نه. تركه ميگه: بابا اين عجب خيار گنده‌ايه!

تركه ميخواسته تو يك ادارة دولتي استخدام شه، ميبرنش گزينش. اونجا يارو ازش ميپرسه: شما وقتي ميخواين وارد مستراح شيد، با پاي راست وارد ميشيد يا با پاي چپ؟! تركه هول ميشه، ميگه: ايلده شما منو استخدام كنيد، من با سر وارد ميشم!

عمليه شب جمعه‌ نشسته بوده تو حياط واسه خودش بساط ميزوني جور كرده بوده و تو حال بوده، كه يهو يك توپ از آسمون مياد ميزنه بساط منقل و وافورش رو به گند ميكشه. خلاصه بدبخت صاب وافور همينجوري هاج و واج نشسته بوده داشته به شانس گند خودش لعن و نفرين ميفرستاده، كه يهو صداي زنگ در بلند ميشه و حالا زنگ نزن كي زنگ بزن! جناب عملي با هزار بدبختي، خودشو ميرسونه دم در، ميبينه پشت در يك بچه دهيازده ساله واستاده، هي داد ميزنه: توپم...توپم! يارو خيلي شاكي ميشه، ميگه: اي بي ظرفيت! بابا خوب منم توپم... ديگه نميام كاسه كوزه مردم رو بهم بزنم كه!

ماشين تركه رو تو روز روشن، جلو چشماش ميدزدن، رفيقاش ميدون دنبال ماشينه و داد ميزنن: آاااي دزد! بگـــيـــرينش! يهو تركه داد ميزنه: هيچ خودشو ناراحت نكنيد.. هيچ غلطي نميتونه بكنه! رفيقاش واميستن، ميپرسن: چرا؟ تركه ميگه: ايلده من شمارشو برداشتم!

تركه ميافته تو چاه، فاميلاش سند ميگذارن درش ميارن!

تركه ميره قنادي، ميگه: ببخشيد كيك هفتاد طبقه داريد؟! يارو ميگه: نخير نداريم. فردا دوباره تركه مياد، ميپرسه: شرمنده، كيك هفتاد طبقه داريد؟ باز قناده ميگه: نخير نداريم. خلاصه يك هفته تمام هر روز كار تركه اين بوده كه بياد سراغ كيك هفتاد طبقه بگيره و قناده هم هرروز جواب ميداده كه نداريم. آخر هفته قناده با خودش ميگه: اين بابا كه مشتري پايس... بگذار يك كيك هفتاد طبقه براش بپزيم، يك پول خوبي هم شب جمعه‌اي بزنيم به جيب. خلاصه بدبخت قناد تمام پنج شنبهجمعه رو ميگذاره يك كيك خوشگل هفتاد طبقه رديف ميكنه. شنبه اول صبح تركه مياد، ميپرسه: ببخشيد، كيك هفتاد طبقه داريد؟! يارو با لبخند بر لب ميگه: بعله كه داريم، خوبشم داريم! تركه ميگه: قربون دستت، گرم از طبقة بيست چهارمش به ما بده!

پرچم عربستان رو به تركه نشون ميدن، ازش ميپرسن: اين پرچم كجاست؟ تركه يوخده فكر ميكنه، ميگه: پرچم اسپانيا! ملت جا ميخورن، ميگن: آخه چرا اسپانيا؟! تركه ميگه: ايلده خودتون نگاه كنيد، روش نوشته: الاله‌لاله‌لالا!

تركه سوار هواپيما ميشه، ميشينه كنار دست يك پيرمرده. خلاصه سر صحبت باز ميشه و اين دوتا نسبتاٌ با هم رفيق ميشن. وسطاي راه، يك مهمون دار مياد از پيرمرده ميپرسه، پدر شما شكلات ميل داريد؟ پيرمرده ميگه: نه خيلي ممنون، من بواسير دارم. مهمون داره از تركه ميپرسه: شما چي؟ تركه مياد تريپ رفاقت بگذاره، ميگه: نه مرسي. اين رفيقمون بواسير داره، باهم ميخوريم!

تركه كارت تلفن ميخره، عجالتاً اول ميده پرسش كنن!

تركه سرش ميخوره به ميلة وسط اتوبوس، جا به جا ولو ميشه كف اتوبوس. بعد از چند لحظه، چشماشو باز ميكنه ميبينه ملتي كه واستادن بالا سرش ميله رو گرفتن، ميگه: ولش كنين ببينم چي ميگه!

از تركه ميپرسن: ببخشيد ساعت چنده؟ ميگه: والله تقريباٌ سه و خورده اي. ميپرسن: ببخشيد، دقيقاٌ چنده؟ ميگه: دقيقاٌ هفت و سي و يك دقيقه!

تركه صبح از در خونه مياد بيرون، ميبينه سر كوچه يك پوست موز افتاده، با خودش ميگه: اي داد بيداد، باز امروز قراره يك زميني بخوريم!

تركه با كايت ميكوبه به ساختمون بانك كشاورزي، نفر كشته ميشن!... البته از خنده!

يه هواپيما تو قبرستون تبريز سقوط ميكنه، فردا راديو تبريز ميگه: شب گذشته يك فروند هواپيماي توپولوف در حومة شهر تبريز سقوط كرده و تا اين لحظه جسد كشف شده! عمليات براي يافتن اجساد بقيه قربانيان همچنان ادامه دارد!

از عربه نوار مغزي ميگيرند، ميبينند بيست دقيقه اولش خاليه!

تركه پسرشو ميگذاره دانشكده افسري، رفيقاش بهش ميگن: بابا اينكه درسش خوب بود، ميگذاشتي دكتري، مهندسي چيزي ميشد، تركه ميگه: آخه ميخوام وقتي درسش تموم شد باهم كلانتري باز كنيم!

تركه ميره خواستگاري، اسم دختره پروانه بوده ولي تركه قاط زده بوده، يك بند بهش ميگفته آهو خانوم! خلاصه وقتي دختره مياد چايي تعارف كنه، تركه ميگه: دست شما درد نكنه آهو خانوم! دختره شاكي ميشه، ميگه: بابا اسمه من پروانه‌ست نه آهو.تركه ميگه: اي بابا فرقي نداره... حيوون حيوونه ديگه!

تركه خودكارش تموم ميشه، ترك تحصيل ميكنه!

دو تا كرم آباداني تو روده يك بدبختي زندگي مي‌كردن، يك روز يكيشون بيدار ميشه، ميبينه دومي با كت شلوار و كروات و عينك آفتابي و كيف سامسونت داره آخر روده قدم ميرنه. .ازش ميپرسه: تيپ زدي، با كسي قرار داري؟! دومي ميگه: نه ولك, با گ.. بعدي پرواز دارم!

تركه دنبال دزد ميكنه، از دزده جلو ميزنه!

عربه با دو تا خيار در دست ميره توي يك بقالي، ميگه:حاج آقا خيارشور داري؟ بقاله ميگه: بله. عربه ميگه: پس ولك بي زحمت اين دوتا رو هم بشور!

به آبادانيه خبر ميدن كه بابات مرده، ميگه: آخ جون... از فردا تريپ مشكي!

تو اردبيل معلمه از شاگردش ميپرسه: دو دو تا چند تا ميشه؟ پسره ميگه: شونزده تا! يارو شاكي ميشه، ميگه: همين خنگ بازيا رو در مياريد كه ملت ميگن تركا خرن! دو دو تا ميشه چهارتا، ديگه اگه خيلي بشه، ميشه هشت تا!

يارو ميره تو يك قهوه‌خونه، به قهوه‌چي ميگه: داش حال ميكني يك جك عربي بگم؟! قهوه‌چيه ميگه: ببين ولك، من خودم عربم، اين يارو هم كه كنار دستت نشسته هم عربه، درضمن قهرمان كشتيه. اوني كه رو ميز سمت چپ نشسته هم عربه، درضمن معمولاٌ با خودش دو تا قمه داره. حالا هنوز ميخواي جك عربي تعريف كني؟! يارو ميگه: نه والله، حوصله ندارم سه بار توضيح بدم چي شد!

سه تا تركه رفته بودن ايستگاه راه‌آهن، تا ميرسن تو يهو قطار حركت ميكنه، اينها هم ميگذارن دنبال قطار حالا ندو كي بدو! خلاصه بعد از هزار بدبختي، يكيشون ميرسه به قطار و ميپره بالا و دستشو دراز ميكنه دومي رو هم سوار ميكنه، ولي سومي بندة خدا هرچي ميدوه نميرسه. خلاصه خسته و كوفته برميگرده تو ايستگاه، يك بابايي بهش ميگه: آقاجان چرا اينقدر خودتونو خسته كرديد؟ قطار بعدي نيم ساعت ديگه حركت ميكنه، واميستاديد با اون ميرفتيد. تركه نفس زنان ميگه: ايلده منم نميدونم! والله من فقط قرار بود برم، اون دوتا رفيقام اومده بودن بدرقم!

تركه بيهوا مياد تو اتاق، خفه ميشه!

يك شب تلوزبون فيلم سينمايي خانه كوچك رو گذاشته بوده، تو فيلم مرده به زنش ميگه: شب بخير لورا. يهو تو لرستان ملت همه تلوزيون رو خاموش ميكنند، ميرن ميخوابن!

تركه و لره رفته بودن شكار، تركه از دور يك شير ميبينه، نشونه ميگيره ميزنه... تيرش خطا ميره و ميخوره به دم شيره. شيره هم شاكي ميشه، ميدوه طرفشون كه سرويسش كنه. تركه جنگي ميره بالاي درخت، ميبينه لره همينجور اون پايين واستاده، بهش ميگه: بابا بيا بالا، الان مياد دهنتو سرويس ميكنه. لره يك نگاهي بهش ميكنه، ميگه: برو گيتو بخور! مگه من زدم؟!

به معتاده میگن: فرق شما با ورزشکارا چیه؟ معتاده میگه: اونا تکنیکیند ولی ما پیکنیکیم!!!

ترکه یه پولک میخوره میگه: به به عجب چیپس شیرینی!!!

لره میفته تو آب زنگ میزنه سمبادش میزنند میبینند ترکه!!!

تركه رو داشتن ميبردن اتاق عمل، ازش ميپرسن: همراه داری؟ ميگه: آره، خاموشش كردم!!!

ترکه میره تو دل طبیعت هزم میشه!!!

یه روز یه موتوری میزنه به یه گنجشک ، گنجشکه بیهوش میشه موتوریه اونو برمی داره میبره خونه و میزارتش تو قفس بعد از چند دقیقه گنجشکه بهوش میاد میبینه تو قفسه جیغ میزنه میگه: وای موتوریه کشته شد !!!

طبق آخرین خبر رسیده از بی بی سی ترکه رفت تونس ولی یه ترکه دیگه رفت نتونست!!!

ترکه یه مامور میکشه زنگ میزنه میگه حالا شدید !!!

پیانیسته:از کجا فهمیدی همشهری هستیم؟ ترکه: از اونجایی که اول نشستی رو صندلی بعد پیانو رو کشیدی طرف خودت!!!

یه بار ترکه یه cd میده دوستش ، فردا میاد میگه: چرا این cd اینقدر خش داشت؟ ترکه میگه: آخه زیر جاهای مهمش برات خط کشیدم!!!

ترکه با دوستش ایستاده بود کنار خیابون تاکسی رد میشه، ترکه میگه: سه نفر تجریش، راننده میگه: شما که دو نفر هستید؟ ترکه میگه: مگه شما نمی یای؟!!!

ترکه میره دکتر، دکتر میگه: برو طبقه پایین آزمایش ادرار بده، ترکه میره پایین و بعد از اتمام کار به پرستاره میگه: حالا چه کار کنم؟ پرستاره میگه: حالا برو بالا ترکه هم میگه به سلامتی لیوان رو تا ته میره بالا!!!

ترکه رو میبرن زیر سوال ترکه له میشه!!!

ترکه زنگ میزنه میگه:وصل کنید بقیشو هم آدامس بدید!!!

ترکه میخوره به شیشه میگه: عجب هوای سفتی!!!

دو تا لر میرن هتل یکیشون رفته بوده توالت فرنگی که اون یکی سر میرسه و اولی رو میگیره میزنه، ازش میپرسن چرا میزنیش؟ ترکه میگه: آخه دو روزه دارم از این چشمه آب میخورم!!!

آبادانیه میاد تهران سوار اتوبوس میشه چند ایستگاه بعد بلیط اتوبوسرانی آبادان رو میده راننده، راننده میگه: داداش این بلیط مال اینجا نیست؟ آبادانیه میگه: مثله اینکه خوب توجه نکردی روش نوشته آبادان و حومه!!!



یه ترکه وارد ورزشگاه آزادی میشه ، جلوی در با یه آشنا دست میده ، تو رو در بایستی گیر میکنه و مجبور میشه با هزار نفر دست بده!!!



ترکه داشته با سرعت رانندگی می کرده پلیس می گیرتش و بهش میگه گواهینامه کارت ماشین ؟
ترکه میگه: سرکار باهاش جمله بسازم؟!!!



یه روز یه خره لنز میزنه، میره تو جنگل همه حیوونا نگاش میکردن ، میگه: چیه! تا حالا آهو ندیدین!!!!



یه روزی یه ترکه با سه تا فارس تو خوابگاه دانشگاه هم اتاق می شه آخر ترم فارس ها به ترکه می گن : آقای ببخشید که در طول ترم زیاد اذیتت کردیم و سربه سرت گذاشتیم قول می دیم که از ترم آینده دیگه باهات شوخی نکنیم
ترکه میگه: همتون گول میدی؟
فارسها میگن: بله هممون گول می دیم
ترکه میگه: پس منی هم گول میدی که از ترم آینده دیگه تو گوری چاییتون نشاشم



به ترک می گن در روز نون چی می خوری؟
میگه: صبح دوتا لواش ، ظهر یه دونه تافتون ، بعد ظهر چهارتا سنگک و شب هم دوتا لواش!!!
میگن : پس بربری کی میخوری؟
میگه: پس فکر کردی اونارو با چی می خورم؟!!!



یه روز یه لر میره مخابرات وقتی نوبتش میشه مسئوله میگه لر بره کابین آخر بعد از کابین آخر دستشویی بوده لره میره تو دستشویی دسته سیفون رو به جای گوشی می گیره میگه: الو بوآ بوت میاد ولی صدات نمیاد!!!



ترکه میاد تهران و با رفیقش تو خیابونای تهران چرخ میزدن
میرسن به چراغ قرمز ترکه گازشو میگیره و رد میشه رفیقش میگه بابا وا میستادی اینجوری میزنن داغونت میکنن ها ترکه میگه عشقی باش
خلاصه به همین منوال چراغ دوم و سوم و چهارم و پنجم تامیرسن به یه چراغ سبز ، یهو ترکه میزنه رو ترمز و وا میسته !دوستش میگه بابا تو یه جورائی کم داری چراغ قرمزو رد میکنی و سبزو وا میستی ؟! ترکه میگه : یهو دیدی از اونور یه نفر عشقی بیاد!!!



لره یه بچه بی تربیت داشت وسط مجلس یهو میگفت:
" ننه ، ننه ، ان دارم ، ان دارم " ننش که دیگه شاکی شده بود یه روز بهش میگه: بچه ، هر موقع ان داشتی بگو دارم هر موقع جیش داشتی بگو دارم خلاصه تو یه مجلس بچهه انش گرفت و یادش رفت شمارش چند بود داد زد " ننه ، ننه ، اون که ان بید ، چند بید



به یه ترکه میگن خر بهتره یا گاو؟ میگه: گاو میگن چرا ؟ میگه: خوب آدم که از خودش تعریف نمی‌کنه!!!



به یه ترکه میگن چرا داروهات رو به موقع نمی‌خوری؟ میگه آخه می‌خوام میکروبها رو غافلگیر کنم!!!



ترکه زنشو می کشه ميره مرحله بعد!!! بر میگرده میبینه زنش زنده !!! *چونکه save نکرده بود*



ترکه میوفته تو دره گیم آور میشه!!!



تركه يك سكه ميندازه هوا، شير مياد، فرار ميكنه!!



تركه ميخوره زمين، هوا ميره، نميدونی تا كجا ميره !!!



تركه پشتش ميخواريده، هركار ميكرده دستش نميرسيده ميره رو صندلی!!!



از تركه ميپرسن: چرا ترک شدی؟ ميگه: ايلده نمره منفی داشتم!!!



تركه به رحمت خدا يک دونه مو هم تو كلش نبوده يک روز ميره سلمونی، ملت همه پوزخند ميزنن، ترکه ميگه: چيه؟ اومدم آب بخورم!!!



تركه ميرسه به يه هيئت از يكی جلو در ميپرسه آقا اينها اين تو چی كار ميكنن؟ يارو ميگه: اينها ده روز سينه ميزنن! تركه ميگه: اي بابا ايلده كنترات بده روزه ميزنيم!!!

اصفهونيه و رشتيه و تركه با هم يكجا كار ميكردن يک روز ساعت ناهار اصفهونيه ظرف غذاشو باز ميكنه، ميبينه قورمه‌سبزيه ميگه: ای بازم قرمه سبزيِس! اگه فردا باز قورمه‌سبزی باشه، من خودمو از اين برج پرت ميكنم پايين! بعد رشتيه ظرف غذاشو باز ميكنه، ميبينه كله ماهی داره اونم شاكی ميشه، ميگه: ااووو! اگه فردا همين باشه منم خودمو پرت ميكنم پايين! تركه ظرف غذا رو باز ميكنه، ميبينه كوفته داره ، حالش به هم ميخوره، ميگه: ايلده اگه منم اين ظرفو فردا باز كنم ببينم كوفته‌س خودمو پرت ميكنم پايين! خلاصه فردا سه نفری ميان سر كار و در غذاها رو باز ميكنند و از قضا هر سه تا تكراری بوده، اينها هم خودشون رو پرت ميكنند پايين! پليس مياد واسه تحقيقات و بازجوه خِـرِ زناشون رو ميگيره كه نقصير شماهاست! زن اصفهونيه ميگه: جناب سروان من نميدونستم تو خونه هم هر وقت قورمه‌سبزی درست ميكردم ميخورد غر نميزد! زن رشتيه ميگه: اووو! تو رشت همه كله ماهی ميخورن، من روحمم خبر نداشت اين دوست نداره زن تركه ميگه: جناب سروان به ولله من يه هفته بود خونه مادرم بودم اين خودش واسه خودش غذا درست میکرده!!!



تركه تولدش رو تو يه مدرسه برگزار می كنه!
بهش می گن : چرا تو مدرسه؟!
میگه : آخه خيلی كلاس داره!!!



به تركه میگن : پيامبر كی به رسالت رسيد ؟
میگه : نمی دونم من سيدخندان پياده شدم!!!



تركه می خواست نماز بخونه مهر نداشت امضا کرد!!!



از ترکه می پرسن : می دونی پل رو برای چی می سازند؟
می گه : برای اينکه کشتيها از زيرش رد بشن!!!



به ترکه میگن: برو يه کيهان (روزنامه) بخرده دقيقه بعد با يه خر بر می گرده!
میگن: اين چيه رفتی گرفتی؟!
میگه: کيهان نداشت همشهری گرفتم!!!



ترکه با رشتيه دعواش می شهيه چک می خوابونه زير گوشش!
رشتيه هم غيرتی می شه و می گه:(( يا پنج تن ))بعد ترکه رو بلند می کنه و می کوبه زمين!
ترکه پا می شه و می گه:
((( اين خيلی نا مرديه! ۶ نفر به يه نفر!!! )))



يه روز يه ترکه رفته بود غازش رو بفروشهيکی اومد گفت : خر چند؟!
ترکه گفت : اين که خر نيست بابا غازه! يارو گفت : کی با تو بود؟! با اين غازه بودم!!!



تركه می افته تو جزيره آدم خورا، آدم خورا می ‌گيرنش، رئيسشون ميگه: اينا رو پوستشون رو ميكنيم باهاش قايق درست ميكنيم
تركه هم يه چاقو ور ميداره می گذاره رو شكمش، ميگه: جلو نيايد وگرنه ‌قايقتونو سوراخ ميكنم!!!



يه جايی جشن بوده، تركه همينجوری ميره تو و شروع ميكنه به رقصيدن و بخور بخور يكی ازش ميپرسه: ببخشيد! شما رو كی دعوت كرده؟
تركه ميگه: من از خونواده عروسم يارو ميگه: ببخشيد، ولی اينجا جشن تولده!!!



تركه تو مسابقه بيست سوالی شركت ميكنه، قبل از مسابقه بهش ميگن: ببين جواب ژاندارمريه ولی همون اول نگی كه ضايع بشه مسابقه شروع ميشه، تركه ميپرسه: جانداره؟ مجريه ميگه: نه تركه ميگه: مريه؟ ميگه: نه تركه ميگه: جاندارمريه؟!!!



تلويزيون داشته گل خداداد عزيزی رو به استراليا نشون ميداده، تركه تماشا می ‌كرده دو سه بار كه صحنه آهسته گل رو نشون ميدن، تركه شاكی ميشه، ميگه: ‌حالا اونقدر نشون بده تا یه دفعه دروازه بان بگيردش!!!



تركه ميره راهپيمايی، می‌بينه شلوغه برميگره!!!



ترکه:ساعت چنده ؟ یارو: یک ربع به دو ، ترکه : چرا من بدویم تو بدو!!!



ترکه را چنگ میزنند میشه: خرچنگ!!!



روزی به ترکه می گند چرا با ماشین این همه دور میدون دور میزنی؟ میگه: چونکه چراق راهنمام گیر کرده!!!



مداد ترکه تمام میشه ترک تحصیل میکند!!!



یه ترکه زنگ میزنه فلسطین میبینه اشغاله!!!



ترکه:چرا شلوار من تا زانو اتو شده زنه : چون سیم اتو تا زانو رسیده!!!



گزارشگر : اگر توی روستای شما سیل بیاد چی کار می کنید ؟ ترکه : دور روستا سیم خاردار نصب میکنیم!!!



به ترکه می گن با اتوبوس جمله بساز؟ میگه:اتو بوس کردم ، دهنم سوخت!!!



روزی در فیلم خارجی پدر به دخترش میگوید: شب بخیر لرا همه ی لرستانیها می خوابند!!!



تركه رفته بوده مكه تو مراسمی كه بايد به شيطون سنگ بزنه، يهو سنگاش تموم ميشه اونم به جاش فحش خواهر و مادر ميده!!!



تركه ميره خواستگاری، مادر- پدر دختره بهش جواب رد ميدن، ميگن دختر ما داره درس ميخونه تركه ميگه: ايشكال نداره، من ميرم دو ساعت ديگه برميگردم!!!



تركه شاکی ميره ثبت‌احوال، ميگه: آقا اين اسم من خيلی ضايست، بايد حتما عوضش كنم كارمنده ازش ميپرسه، مگه اسمتون چيه؟
تركه ميگه: اصغرِ ان‌چهره!
كارمنده ميگه: آره خوب حق داريد، بايد حتما عوضش كنيد حالا چه اسمی ميخوايد بگذاريد؟ تركه ميگه: اكبرِ ان‌چهره!!!



تركه واستاده بوده دم مسجد، داشته خرما خيرات ميكرده خلاصه هركی رد ميشده، يک خرما برميداشته و يک صلوات ميفرستاده
بعد يه مدت، يه بابايی دست ميكنه يه مشت خرما برميداره، تركه دستشو ميگيره، ميگه: هوووی! چه خبره؟! يه نفر آدم مرده، اتوبوس كه چپ نكرده!!!



از تركه ميپرسن: ميدونی فاميلی خدا چيه؟
ميگه: نميدونم، ولي به گمانم وكيلی باشه!!!



تركه ميره خواستگاری، بابای دختره ازش ميپرسه: شما شغلتون چيه؟ تركه ميگه: قازی! باباهه حال ميكنه، ميگه: كدوم شعبه؟ تركه ميگه: ايلده ايران قاز!!!



تركه ميخواسته یه كبريت روشن كنه، هرچی ميزده كبريت مادرمرده روشن نميشده رفيقش بهش ميگه: بابا خوب شايد كبريتش خرابه! تركه ميگه: نه بابا، ايلده همين پنج دقيقه پيش روشن شد!!!



تركه ميره صدا و سيما تست دوبلوری بده، خلاصه ميشينه اون پشت و مسئول اونجا ميگه شروع كن تركه ميگه:
پدر هانا: هانا بيا شامتو بخور
مادر هانا: هانا بيا شامتو بخور
برادر هانا: هانا بيا شامتو بخور!
جناب مسوول شاكی ميشه، ميگه: برو بيرون آقا وقت مارو نگير! تركه ميگه: آخه چرا !؟ يارو ميگه: مرتيكه ابله، هانا اصلا پدر مادر نداره! تركه ميگه: آقا تورو جون بچه‌هات يه فرصت ديگه به من بده
خلاصه اونقدر التماس ميكنه تا طرف راضی ميشه باز تركه ميره پشت دستگاه، ميگه:
خانوادی دكتر ارنست
دكتر ارنست: هانا بيا شامتو بخور!!!



تركه ميره مرغداری، جو ميگيردش تخم ميكنه!!!



تركه داشته با بچش گرگم به هوا بازی ميكرده، يهو جو ميگيردش بچشو ميخوره!!!



تركه خوابش سنگين بوده، تختش ميشكنه!!!



تركه تو روزنامه يه آگهی استخدام ميبينه كه: به يه مهندس كامپيوتر مجرب و باسابقه نيازمنديم خلاصه فرداش كت شلوار ميپوشه و اساسا تيپ ميزنه و پاميشه ميره واسه مصاحبه اونجا يارو ازش ميپرسه: شما مدركتون از كدوم دانشگاهه؟ تركه ميگه: ايلده من مدرک ندارم ! يارو تعجب ميكنه، ميگه: پس حتما سابقه كارتون زياده قبلا تو كدوم شركت كار ميكردين؟ تركه ميگه: والله من شركت مركت بيل‌ميرم! پدر مرحومم يه سوپرماركت داشت، منم همونجا كار ميكنم! يارو شاكی ميشه، ميگه: مردک! تو اصلا بلدی كامپيوتر رو روشن كنی؟! تركه ميگه: والله نه! مرده قاط ميزنه، ميپرسه: پس اومدی اينجا چه غلطی بكنی؟! تركه ميگه: ايلده من فقط اومدم بگم كه دور من يكی رو بايد خط بكشيد!!!



بابای تركه تو توالت سكته ميكنه و مرحوم ميشه ازون به بعد، تركه تا ميرفته تو توالت يهو حالش خراب ميشده و های‌های ميزده زير گره بعد از دو سه ماه، آخر يكی از رفيقاش شاكی ميشه، بهش ميگه: مرد مومن، آخه مگه توالت هم جای گريه كردنه؟! تركه با بغض ميگه: آخه اينجا بوی بابامو ميده!!!



سه تا ترک رفته بودن ايستگاه راه‌آهن، تا ميرسن تو يهو قطار حركت ميكنه، اينها هم ميگذارن دنبال قطار حالا ندو كی بدو! خلاصه بعد از هزار بدبختی، يكيشون ميرسه به قطار و ميپره بالا و دستشو دراز ميكنه دومی رو هم سوار ميكنه، ولی سومی بنده خدا هرچی ميدوه نميرسه خلاصه خسته و كوفته برميگرده تو ايستگاه، يه بابايی بهش ميگه: آقاجان چرا اينقدر خودتونو خسته كرديد؟ قطار بعدی نيم ساعت ديگه حركت ميكنه، واميستاديد با اون ميرفتيد تركه نفس زنان ميگه: ايلده منم نميدونم! والله من فقط قرار بود برم، اون دوتا رفيقام اومده بودن بدرقم!!!



ترکه برای کمک به انتفاضه سنگ پست می کرده!!!



به ترک ميگن يه معما بگو،‌ ميگه: اون چيه كه درازه،‌ زرده، موزه؟!!!



تركه ميره ديسكو، همه پولاشو شاباش ميده!!!



تركه ميره خواستگاری، اسم دختره پروانه بوده ولی تركه قاط زده بوده، يه بند بهش ميگفته آهو خانوم! خلاصه وقتی دختره مياد چايی تعارف كنه، تركه ميگه: دست شما درد نكنه آهو خانوم!
دختره شاكی ميشه، ميگه: بابا اسمه من پروانه‌ست نه آهو
تركه ميگه: ای بابا فرقی نداره حيوون حيوونه ديگه!!!



ماشين تركه رو تو روز روشن، جلو چشماش ميدزدن، رفيقاش ميدون دنبال ماشينه و داد ميزنن: آاای دزد! بگـــيـــرينش! يهو تركه داد ميزنه: خودتونو ناراحت نكنيد هيچ غلطی نميتونه بكنه! رفيقاش واميستن، ميپرسن: چرا؟
تركه ميگه: ايلده من شمارشو برداشتم!!!



یه بار ترکه قورباغه ای شنا میکنه ، لک لکه میخورتش!!!



تركه سوار هواپيما ميشه، ميشينه كنار دست يه پيرمرده خلاصه سر صحبت باز ميشه و اين دوتا نسبتا با هم رفيق ميشن وسطای راه، يه مهمون دار مياد از پيرمرده ميپرسه، پدر شما شكلات ميل داريد؟ پيرمرده ميگه: نه خيلی ممنون، من بواسير دارم مهمون داره از تركه ميپرسه: شما چی؟ تركه مياد تريپ رفاقت بگذاره، ميگه: نه مرسی اين رفيقمون بواسير داره، باهم ميخوريم!!!



تركه ميافته تو چاه، فاميلاش سند ميگذارن درش ميارن!!!



ترکه ميره مسابقه بيست سوالی، رفقاش از پشت‌ صحنه بهش ميرسونن که: جواب برج ايفله، فقط تو زود نگو كه ضايع شه خلاصه مسابقه شروع ميشه،
تركه ميپرسه: سر برجه ؟ ميگن: نه ترکه ميگه: یه قفله؟ میگن: نه ! ترکه میگه: پس حتما برج ايفله!!!



تركه تو يه شب برف و بورانی داشته از سر زمين برميگشته خونه، يهو ميبينه يكجا كوه ريزش كرده، يه قطار هم داره ازون دور مياد! خلاصه جنگی لباساشو درمياره و آتيش ميزنه، ميره اون جلو واميسته راننده قطاره هم كه آتيشو ميبينه ميزنه رو ترمز و قطار وا ميسته همچين كه قطار واستاد، تركه يه نارنجک درمياره، ميندازه زير قطار، چهل پنجاه نفر آدم لت و پار ميشن! خلاصه تركه رو ميگيرن ميبيرن بازجويی، اونجا بازجوه بهش ميتوپه كه: مرتيكه خر! نه به اون لباس آتيش زدنت، نه به اون نارنجک انداختنت! آخه تو چه مرگت بود؟!
تركه ميزنه زير گريه، ميگه: جناب سروان به خدا من از بچگی اين دهقان فداكار و حسين فهميده رو قاطی ميكردم!!!



آرداواس بعد بيست سال از آمريكا برميگرده ايران و يه ساندويچ فروشی ميزنه روز اول، تركه مياد ميگه: قربون دستت، يه ساندويچ سوسيس بده
آرداواس كه هنوز خوب از حال و هوای ديار كفر درنيومده بوده، ميپرسه: "تو گو" بدم؟
تركه شاكی ميشه، ميگه: نه مرتيكه، تو نون بده!!!



تركه كليدش رو تو ماشين جا ميگذاره، تا بره كليد ساز بياره زن و بچش دو ساعت تو ماشين گير ميكنن!!!



تركه ميرسه سر يه صحنه تصادف، از يكی ميپرسه: ببخشيد قربان، اينجا چه خبره؟ يارو هم ميگه: هيچی آقا، اين بدبخت گوزپيچ شده! تركه ميره تو فكر، بعد يه مدت يه بنده خدای ديگه مياد از تركه ميپرسه: ببخشيد اينجا چی شده؟ تركه ميگه: ايلده منم خوب نفهميدم، نميدونم اين بابا پيچيديه گوزيده، گوزيده پيچيده، سر پيچ گوزيده؟!!!



به تركه ميگن: بچه كجائی؟ ميگه بچه USA! ملت هم كف ميكنن ميگن آخه چطور ممكنه؟ تركه ميگه: ايلده بچهه يونجه‌زارهای سرسبزِ آذربايجانم!!!



از تركه ميپرسن: ميدونی USA مخفف چيه؟
ميگه: يوم‌الله سيزده آبان!!!



دو تا تركه ميرن سوراخ لايه اوزن رو بدوزن، خودشون ميمونن اونور!!!



تركه سوار آسانسور ميشه، ميبينه نوشته‌: ظرفيت نفر
باخودش ميگه: عجب بدبختيه‌ها! حالا نفر ديگه از كجا بيارم؟!!!



از تركه ميپرسن: به نظر شما اگه آمريكا افغانستان و عربستان رو بگيره، به كره و چين هم حمله كنه تكليف ايران چی ميشه؟
تركه ميگه: ايلده چی ميشه نداره كه، ايران ميره جام جهانی!!!



تركه رفته بوده تماشای مسابقه دو و ميدانی، وسط مسابقه از بغليش ميپرسه: ببخشيد، اينا واسه چی دارن ميدون؟!
يارو ميگه: برای اينكه به نفر اول جايزه ميدن
تركه يوخده فكر ميكنه، ميپرسه: پس بقيشون واسه چی دارن ميدون؟!!



تركه ميره ماه عسل، يادش ميره زنش رو ببره!!!



تركه ميره حموم، آب جوش بوده با نلبكین دوش ميگيره!!!



تركه مهم ميشه زيرش خط ميكشن، تو امتحان هم مياد!!!



تركه هر روز زنگ يه كليسا رو میزده و در می‌رفته آخر پدر روحانی شاكی ميشه،‌ يه روز پشت در كمين می‌كنه، تا تركه زنگ می‌زنه، ‌خرشو می‌گيره
تركه حول ميشه،‌ با تتپته ميگه: ببخشيد، ‌عيسی هست؟!!!



به تركه ميگن با خرچنگ جمله بساز، ميگه:‌ كره خر چنگ نزن!!!


تركه ميره بقالی،‌ می‌بينه رو ديوار بزرگ نوشتن: علی با ماست! حسن با ماست! حسين با ماست!
ميگه: ببخشيد آقا، شما ماست خالی نداريد؟!!!


تركه می خواسته گردو بشكنه، گردو رو ميگذاره زير پاش، با آجر ميزنه تو سر خودش!!!


تركه دو تا بلوک سيمانی رو گذاشته بوده رو دوشش،‌ داشته می‌برده بالای ساختمون صاب‌كارش بهش ميگه: احمق تو كه فرقون داری،‌ چرا اينا رو ميگذاری رو كولت؟!
تركه ميگه: ايلده ‌اون دفعه با فرقون بردم، اين ميله‌هاش پشتم رو اذيت میكرد!!!



 

سايت بزودي با كلي جوك بروز ميشود

 

منوي اصلی
دوستان

هابي نت

اين بخش به زودي تكميل خواهد شد.منتظر باشيد.

آمار وبلاگ

تمامي حقوق اين سايت براي مسعود يزدي نژاد محفوظ مي باشد و هرگونه كپي برداري جداي شان انسانيت مي باشد